2777
2789
عنوان

وابستگی به همسر

| مشاهده متن کامل بحث + 1693 بازدید | 47 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

قدرت ایمان به خدا ان شالله جلوی این احساس شما رو میگیره.فقط با خیال آسوده از خدا بخواه مراقب همسرت باشه و سایش رو سرت حفظ بشه.

چون خوشبختی و دغدغه ی دیگه ای نداری این فکرا میاد سراغت.چشماتو باز کن و ببین همه زنده ن و در روز حتی یک نفر از فامیل و دوست و آشنا هم نیست که فوت کنه.

حالا اگه مرگ و میر اطرافت زیاد بود حق داشتی بترسی

دوستای عزیزم ببخشید تک تک جواب نمیدم ولی استفاده میکنم خیلی ممنونم از کمکی که بهم میکنین خیلی ازاردهندس این حسم

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
فعالیت اجتماعیت ببر بالا ارتباطاتت سعی کن خودت پول دربیاری هرچندکم ولی مستقل بشی خیلی کمکت میکنه رشد ...

چشم عزیزم حتما

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟

من ولی بهش نشون نمیدم ک وابستشم اصلا برام اهمیت نداره ولی تو تنهاییم ک فکر میکنن میبینم خیلی دوسش دارم شماهم سعی کن با این مسئله کنار بیای من با عشق یکی دیگه با شوهرم ازدواج کردم بدون هیچ عشقی ولی شوهرم منو از ۱۷ سالگیش میخواسته در حاای ک من اصلا نمیشناختم چون خودم با یکی دیگه بودم و رابطه جدی و عاشقانه داشتم ولی سرنوشت نخواست و من با شوهرم ازدواج کردم ولی الان خیلی راصیم و بعصی اوقات فکر میکنم اگه با اون  ازدواج میکردم با اون اخلاق و حساسیت بی جا و غیرتش خوشبخت نمیشدم و وقتی دیدم ک شوهرم دوسم داره و بخاطر ناراحتیم ناراحت میشه کم کم بهش وابسته شدم ولی سعی میکنم بهش نشون ندم 

منم دقیقا بعصی اوقات اینجوری میشم نه این ک خیلی عاشقش باشما ن ولی چون هیشکی تو زندگی بجز اون غمخوارم ...

عزیزدلم منم اینجوریم هیچجا بدون شوهرم نمیرم حتی خونه مامانمینام نمیرم اگر نباشه..هروقتم دعوامون میشه همش عذاب وجدان میگیرم که الان یچیزیش میشه تنها میمونی   

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
عزیزدلم منم اینجوریم هیچجا بدون شوهرم نمیرم حتی خونه مامانمینام نمیرم اگر نباشه..هروقتم دعوامون میشه ...

منم ولی همه جا با شوهرم نمیرم اون میگه  تو همه جاتنها میری دلت نمیخواد من مزاحمت باشم

من ولی بهش نشون نمیدم ک وابستشم اصلا برام اهمیت نداره ولی تو تنهاییم ک فکر میکنن میبینم خیلی دوسش دا ...

عزیزدلم خوشبخت شی انشالله ولی من نشون میدم شوهرمم همینجوریه نشون میده کمکم میکنه که این حسارو ازخودم دور کنم وابستش نباشم ولی منم دست خودم نیس حس میکنم دنیا تا تموم نشده باید همه عشق و علاقمو بهش نشون بدم   

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
عزیزدلم خوشبخت شی انشالله ولی من نشون میدم شوهرمم همینجوریه نشون میده کمکم میکنه که این حسارو ازخودم ...

اره زندگی هم خیلی کوتاهه  و هم خیلی بی رحم باید بهم دیگه عشق بورزیم هیچ کس از فردای خودش خبر نداره 

اره زندگی هم خیلی کوتاهه  و هم خیلی بی رحم باید بهم دیگه عشق بورزیم هیچ کس از فردای خودش خبر ند ...

دقیقا..فک میکردم فقط منم که اینجوریم و دارم اذیت میشم..دوروبرم هیشکی اینجوری نیس

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
منم مث توام استارتر😑 همش فک میکنم میخام از دستش بدم

چیکار کنیم ابجی جون؟

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792