2777
2789
عنوان

یه تجربه بزرگ زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 29135 بازدید | 111 پست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.


صبحش همسرم بهم پیامارو داد نگاه کردم دیدم با درد و دل شروع شده اون درد و دل میکرد تا به اینجا کشیده خلاصه زنگ زدم به دختره گفتم چرا اینکارو کردی گفت وای نگو فقط درد و دل تنهایی بود و چی و چی به همسرمم گفت دیگه نمخوامت . بهمن ماه سال ۹۳ بود همسرم گفت خواهرت تازه زایمان گرده خوشی خانوادت و بهم نزن واسا بعد از عید برو به منم یه فرصت میدی . قبول کردم . دلم برای مامانم میسوخت فک می کرد من خیلی خوشبختم وصف دوست داشت من به شوهرم همه جا پر بود . ماه بعد هر چی منتظر شدم دیدم پریود نشدم رفتم بی بی گرفتم دیدم وای خدایا حاملم . بعد که همسرم فهمید باردارم خیلی خوشحال شد . اون دختره از خونشون قهر کرد رفت خونه مامانش رابطش با شوهرم دوباره شروع کرد . دیگه به روی خودم نیاوردم انگار نه انگار که میدونم . خدا بهم یه آرامش داده بودم نمیگم غصه نمیخوردم چرا خیلی ناراحت بودم ولی حرص نمیخوردم . حاملگی خیلی سختی هم داشتم استراحت مطلق بودم همسرم خونه رو تمیز میکرد غذا میپخت برام حتی زیرم ظرف میاورد ولی همچنان با اون رابطه داشت طوری بود که بهش میگفت طلاق بگیر خودم ساپورتت میکنم . هر روز پیاموشون و میخوندم . تا اینکه خانواده دختره از خونه انداختنش بیرون خانواده شوهرشم قبولش نمی کرد . مجبور شده بود پناه ببره خونه فامیلای شوهرش به همسرم پیام داده بود به همسرت بگو حلالم کنه . من زایمان کردم خیلی سخت روزای سختی داشتم . تجربه بعدی اینکه هیچوقت تو زندگی مظلوم نباشید من مظلوم بودم اگه الان بود اون دخترو همسرمو جرش میداد . مرد باید از همسرش حساب ببره . شاید قلب شکسته درست بشه ولی اعتماد از دست رفته هیچوقت ترمیم نمیشه . یادمه سریال ماه و پلنگ پدر ملکا بهش گفت تقصیر خودتم بود که دوستت و شوهرت و باهم تنها گذاشتی . هیچوقت کسی رو بیش از حد وارد زندگیتون نکنید . الان پسرم سه سالشه ولی ترس دارم و اعتماد ندارم . خانما از همسرتون زیاد تعریف نکنید و خودتون دست کم نگیرید . اگه تعریف کردید سریع بگید مثلا فلانی می گفت اندامت چقد قشنگ شده بذارید دیده بشید

خب ادامه بدم . یه شب با همسرم نشسته بودیم با شوخی زدم رو دستش تعادلش و از دست داد گوشی از دستش افتا ...


یه چیزیم من بگم هیچ وقت برای همسرتون ضمینه یه رابطه رو ایجاد نکنین شما اینکارو کردین همین ک اجازه دادی خواسته هاشو طرف بجای شوهرش به شوهر تو بگه کوتاهیی کردی

یه چیزیم من بگم هیچ وقت برای همسرتون ضمینه یه رابطه رو ایجاد نکنین شما اینکارو کردین همین ک اجازه دا ...

آره آفرین من تو یه خانواده بودم که بابام عاشق مامانم بود خونمون هیچوقت دعوا نبود من هیچوقت بدی ندیده بودم ولی الان بدجور مارگزیده شدم

عجب🤔

خداجونم هزاران بار شکررررررررررت❤خدایا امضای سبزمو سه سال پیش واسه سالم بدنبا اومدن پسرم نوشتم ولی الان قلبم پردرده میخام بهت بگم خستم از دعا کردن خستم از بابغض و گلایه باهات حرف زدن خدایا من خیلی خستم واسه آخرین بار ازت خواهش میکنم صبرت تموم بشه حکمتت به پایان برسه وامتحانت به نتیجه برسه خدایااااا دوساله شبا که سرمو میزارم بخابم درد و غم طول روز یادمیوفته با ناراحتی و بغض میخابم من دوساله خواب میبینم ولی نمیخابم من دوساله فقط نفس میکشم دلم واسه شوهرم میسوزه ایتقد درد میکشه دلم واسه بچه هام میسوزه که بدون شادی و شیطنت بچگی دارن بزرگ میشن..... خدایااااااا فقط میخام زودتر روزی برسه که وقتی سرمو میزارم دوبالش با مرور روزم لبخند بزنمو شکرت کنم فقط همین....بفریادم برس.این تیکر برای تولد همسرمه آرزو میکنم تا اون روز شوهرم سلامتیشو کامل بدست بیاره و سالم سالم باشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز