بچه اولم بودونمیدونستم اب گرم نزدیگ زایمان روکمرت بگیری چی میشه!
دیدم کنترل ادرارم دست خودم نیست وتوجهی بهش نکردم وگفتم شایدچون روزایه آخره اینطورشد؛
رفتم غذاموخوردم ونشستم پیش شوهرم،ناغافل ازترس اینکه نکنه کیشه آب بوده باشه بهش گفتم،تقریباسه ساعت گذشته بود...به مامانم خبردادواونم باکلی سرزنش من که چراازساعتی که این اتفاق برات افتادنگفتی گفت سریع حاضرشوبریم بیمارستان.
رفتیمومتروتانیمه های شب نگهداشتن.نوار گرفتن ازبچه توشکمم وبرام سونونوشتن وچون ازشانس یدمن بیمارستان مسئول سونوش نبودرفتیم خارج بیمارستان وکلی گشتیم تایه سونوگرافی پیداکردیم.اونم ساعت پنج بازمیشد.