سلام
دلم گرفته .
مادرشوهرم انگاری ک عروس نداره، با همه خوش و بش میکنه . جلو من میگه عروس فلانی خیلی خوبه با مادرشوهرش و این حرفا.
من نامزدم.
هروقت مهمونی داره فقط ب نامزدم میگه بهش بگو. ی بار نرفتم ک دفعه بعد مهمونی خودش زنگ زد .
نمیخوام بگم خانم بدی هستا ولی ثبات اخلاقی نداره.
من دوس دارم برم خونه ش ولی نامزدم غیر مستقیم بهم گفته ک مادرم وقتی بهم بگه میتونی بیای خونه مون.
پدرم میگه برو دیدنش. ولی وقتی بهم اینجوری گفتن سرد شدم.
من بهش بگم بیا بریم بگردیم میگه الان حوصله ندارم کار دارم بهونه میکنه .
انقد باید بهش بگم تا بیاد .
امروزم منتظر بودم ک بگه برم خونه شون ولی نگفت. نامزدم ساعت ۱ زنگ زده میگه ناهار میای خونه مادربزرگم. گفتم نه.
خب اگه دوست داشتن زودتر میگفتن ن موقع ناهار.