من جای تو بودم همون موقع که اون حرفارو بهت زد ب مادرشوهرم میگفتم
با سیاست ب مادرشوهرم میگفتم که میخاد بین مارو بهم بزنه.اوناهم خودشونو جمع و جور میکردن..مردا هرچقد هم که طرف زنشون باشن بازهم یه دلشون با مادرشونه..
از شوهرت ناراحت نباش.منم اگه مرد بودم همسرمو دوست میداشتم ولی هیچ وقت خانوادمو نمینداختم دور..
ممنون خانما که اومدین
الان واقعا نمیدونم چکار کنم سردرگمم
همون النگو رو باسیاست ب مادرشوهرت میگفتی:" مامان فلانی میگفت که اگه بچه دختر باشه شما کادو نمیاری..منم گفتم که من عاشق شمام..حتی اگه کادو نیاری هم برام عزیزی.."
گرفتی منظورمو...با پنبه سر ببر...چرا زندگیتو زهرمیکنی..اینجوری حرف تو دلت نمیمونه..مادرشوهرتم هم حواسش ب حرف زدنش میشه
الانم دیرنشده...یه پل محبت بزن..برای روحیه خودت خوبه...باورکن رابطت با شوهرت هم خوب میشه
عزیزم فقط تنها راهش اینه کوتاه بیای ی مدت.همسرت هرچی میگه جوابشو نده و بحث نکن.به خاطره زندگیتو بچت کوتاه بیا.تا این بحث جمع شه از زندگیت.باید مثل یه مادر و ی زن از خود گذشتگی کنی.
من اصلا بدجنس نیستم تا میام ی حرفی بزنم صددد بار زیر رو میکنم ک کسی دلش نشکنه بعد جاریت چجوری انقدرررر بدجنسه ؟؟؟؟
