2777
2789
عنوان

بدجوری تو ذوقش خورده

| مشاهده متن کامل بحث + 814 بازدید | 70 پست
وا چرا پسر ارک اومده دنبال یه همچین دختری.حالا بری مانتو یا لباس بخری میگردی دنبال لباس ترک بخریا.حا ...

خب ترکا اینجوری صحبت میکنن دیگه 

من خودم اصالتا ترکم اما لهجه ندارم تو فارسی حرف زدن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

برا ازدواج به نظرم معیارایه مهمتری از لهجه و قیافه باشه اونم تو این دوره که تعداده قابله توجهی فقط از مرد بودن اسمشو به یدک میکشن ولی اگه براشون لهجه مهمه بهتره ادامه ندن چون بعدا هم ایشونو اذیت میکنن هم خودشون اذیت میشن

کاش عکس مردم رو نمیذاشتی ..


 شاید یکی از اشناهاش ببینه ... برای دختر خالت هم بد میشه ..


مثل همه ی ادمها که خوبی و بدی دارند .. ایشون هم ویژگی هایی داره ...ما که معیار های این خانم رو نمیدونیم ..


خودش باید  تشخیص بده و تصممیم بگیره

ما مالک هیچ چیز نیستیم ؛فقط نوبت ماست که از آنها استفاده کنیم😊پس ببخش و بگذر 

خب مگه باهم حرف نزدن  که الان لهجه براش تازگی داره اینا که قرار ازدواجم گذاشتن😣

قرار ازدواج نذاشتن پسره خاستگارشه از کسی خواسته با دختر خالم حرف بزنه الان جن روزه آشنا شدن

دوست نبودن

وا جالبه چه راحت به هر لهجه ای توهین میکنید یعنی فقط لهجه تهرانی خوبه؟ الان لهجه ترکی افتضاحه؟ الان ترکها دیگه هیچی نیستن و فقط تهرانیها خوبن چون لهجه تهرانی دارن؟ واقعا ملاک دخترهای امروزی چه افتضاح شده .....پسر جلفو میگن تیپش عالیه اونوقت لهجه ترکی رو ایراد میگیرن

خاخ ییخیلی دیشی سینی تورک لره گَلین اولا بو لهجه یع گوره ذوقش خورده خیلیم دلت بخاد اله برو تهرانین س ...

فدایی داریییییییی😂😂

هربار این درو محکم نبند نرو اروم ببند وحشی😠،اصلا نبند فقط بروووو✊ به جای همه ی اونایی ک میگن لایک نکن منو لایک کن اقاا لایک کن بیاد😂من لایک دوست😢

والا برای ازدواج؟؟

اخه میگی ۴_ ۵ روزه همو میشناسن؟

بعد تو ۴ _۵ روز پسره چطور عاشق دختر خاله ات شده؟

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز