من اولین بار که اسم استخر سرباز رو شنیدم ، فک کردم استخریه که اونجا همه مسئولاش سرباز هستن ینی اقایون سرباز اونجا رو اداره میکنن و نجات غریق ایناش سرباز هستن !
یادش بخیر چه کودک خوشحالی بودم من خودم خندم گرفت الان یادم افتاد
کرم داشت بدبخت
فکر میکردم مامانم نوار بهداشتیو میبره دستشویی تا جلو بینیش بگیره تا بوی بد نفهمه😒بعد انقدر خودخواهه به ما نمیده
از بس بهم ميگفتن خدا برزرگه خدا بزرگه منم خب بچه بودم نميفهميدم يه روز از خواهرم پرسيدم يعني خدا اينقد بزرگه كه وقتي چهار زانو ميشينه از زانو چپش تا زانو راستش كله اسمونو ميگيره؟
هميشه چون از ايت الله خميني تعريف ميكردن هميشه تو ذهنم خدا بشكله ايت الله خميني بود كه رو سرش عمامه گذاشته كه پاهاي خيلي بزرگي داره
گفتی نوار بهداشتی..من اولین بار پریود شدم چسب نوار بهدلشتی رو چسبوندم به خودم..لامصب خیلی غیرقابل تحمل بود
من فکرمیکردم زن وشوهرکنارهم بخوابن بچه دارمیشن ازراه گرده افشانی😁
من هميشه فكر ميكردم بچه از مقعد دنيا مياد وقتي فهميدم از جايي ديگه اي در مياد ميخواستم از وحشت سنگ كوب كنم
فکر میکردم مامانم هر جامو بوس کنه خوب میشه
یه چیز دیگه یادم اومد. اولین باری که تقویم دیدم نگاه کردم و پرسیدم از مامانم الان ما کجای تقویمم!؟بعد هی رفتم جلورسیدم به اسفند فکر میکردم اسفند دیگه اخر دنیاست 😐تموم میشه همه چی😓
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
