2777
2789
عنوان

بارداری دوباره

206 بازدید | 16 پست

سلام بچه ها من قصد حاملگی دارم اماچون سربچه اولم خون زیادی ازم رفته خیلی ضعیف شدم یعنی بگم همیشه سرگیجه و ضعف دارم واس تقویت بدن چیاخوبه تجربه ای دارین

عزیزم قبلش برو دکتر میزون شو 

بعدا اقدام کن

خدایا هزاران بار تورا سپاس بخاطر حس زیبای مادری که نصیبم کردی....خدایا پناهش باش،جهان تاریکی محض است؛میترسم ،کنارش باش 🙏                                                  ❤لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم❤

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

سرخود که نمیشه چیزی بخوری،باید بری ازمایش چکاپ شی برحسب اون دارو بخوری حتما قبلش برو پیش پزششک زنان 

مهربونم اگه دوست داشتی برای ارزوی پسرکم   که داشتن خواهر و برادر است با آمینی مهمونمون کن مهربونم❤

شبا قبل خواب وصبح ناشتا سیاهدونه عسل بخور.سیاهدونه۲۱دونه باشه.سیهادونه رو بجو همزمان عسلم بخور.همزمان که تو دهنت هست سوره حمدم بخون.انشالله نتیجه بگیری عزیزم.دم کرده کاسنی هم خیلی خوبه.من خودم دارم این چیزارو میخورم، انشالله میخوام ازماه بعد اقدام کنم.منم سر گذشتم تقریبا مثل شماست، ولی واسه من یه خرده سخت تر.انشالله نتیجه بگیری.

💖همسرم دنیامه💖
شبا قبل خواب وصبح ناشتا سیاهدونه عسل بخور.سیاهدونه۲۱دونه باشه.سیهادونه رو بجو همزمان عسلم بخور.همزما ...

مرسی عزیزم.من فکرمیکردم ققط خودم تنهاااا تو این دنیا اینطوری شدم چقد که حالم خراب بودش چ روزای نحسی پشت سرنذاشتم الانم همینطور ولی امیدم ب خداس‌ایشالا ک هممون نی نی دار بشیم

شماهم مثل من بودی؟


تو تایپیک بدترین سال زندگی توضیح دادم واست عزیزم.منم نی نیمو ۶ماهه ازدست دادم مهر ۹۵.منم داشتم سیسمونی میچیدم بچمم دختر بود کلی لباس خوشکل دخترانه رو دستم موند، ولی خدانخواست بمونه.دوباره تیر ۹۶ باردارشدم ولی حاملگی خیلی بدی که جونمم در خطر بود.البته قبل اینا هم یه سقط۳ماهه داشتم دی۹۴.خیلی سختی کشیدم ولی با این وجود خودمو نباختم.اولاش خیلی سخت میگذشت مخصوصا حرفا وگوشه وکنایه های اطرافیان خیلی دلمو میشکوندن.ولی درکنار همه این سختیا همسرم خیلی کمکم بود نمیذاشت غصه بخورم.فک میکنم این قضایا باعث شده بیشتر بهم توجه کنه ومهربونتر بشه.شاید حکمتش در همین بود.هیچ کار خدا بی حکمت نیست.انشالله روزای خوشی هم میاد واسمون فقط نا امید نباش.ان مع العسر یسرا

💖همسرم دنیامه💖
تو تایپیک بدترین سال زندگی توضیح دادم واست عزیزم.منم نی نیمو ۶ماهه ازدست دادم مهر ۹۵.منم داشتم سیسمو ...

خوشبحالت ک خودتو نباختی.من کم اوردم هیشکی منو درک نمیکنه همه فک میکنن ی ادم عادیم ولی نیستم همش تظاهره.چرا خدا کمکمون نمیکنه خوب شیم

خوشبحالت ک خودتو نباختی.من کم اوردم هیشکی منو درک نمیکنه همه فک میکنن ی ادم عادیم ولی نیستم همش تظاه ...


میدونم چی میگی عزیزم، همین که دیگران آدمو درکت نمیکنن خیلی عذاب آوره.منم بعضی وقتا میشینم ساعتها گریه میکنم که چرا درکم نمیکنن.یه نمونش اینه که من و خواهرشوهرم باهم باردار بودیم تارخ زایمانمونم تقریبا یکی بود که مال من ۶ماهه رفت ولی بچه اون موند آدم بد جنسی نیست  وازقصد دلمو نمیشکوند چون خودشم از این بابت ناراحت بودولی شرایط منم درک نمیکرد که پیش کسی که بچشو از دست داده نباید یه سری کارارو انجام بدی.ولی بعدش تصمیم گرفتم بی خیال باشم چون اینجوری خودم اذیت میشدم.شمام در درجه اول خودت باید به خودت کمک کنی انتظار اینکه دیگران درکت کنن و نداشته باشی.انشالله خدا خودش حالتو خوب کنه یه نی نی ناز بهت بده که این روزارو یادت بره.😘😘😘

💖همسرم دنیامه💖
میدونم چی میگی عزیزم، همین که دیگران آدمو درکت نمیکنن خیلی عذاب آوره.منم بعضی وقتا میشینم ساعتها گری ...

الهی آمین عزیزم الهی همه بی بچه ها ب حق ۵تن با لطف و رحمت خدا.اره حرف دل منو زدی دقیقا منم باچندنفری همزمان باهم حامله بودیم ک خب من اینطوری شدم دوستام بچه هاشون موند.رعایت حال منو نمیکنن ی رفتارایی دارن که گاهی اوقات دلم میخاد همونجابزنم زیرگریه اما تظار ب خنده میکنم ولی دلم اتیش میگیره.خدا منو بلخشه دست خودم نیس

میدونم چی میگی عزیزم، همین که دیگران آدمو درکت نمیکنن خیلی عذاب آوره.منم بعضی وقتا میشینم ساعتها گری ...

حلما جون تواین چندسال هیچ قرص ارامبخشی استفاده نکردی؟به جز روحی از نظر جسمی بهم نریختی اصلا دورهزجون

حلما جون تواین چندسال هیچ قرص ارامبخشی استفاده نکردی؟به جز روحی از نظر جسمی بهم نریختی اصلا دورهزجون

دقیقا درکت میکنم عزیزم منم تو فامیل شوهرم ۴نفر باهم حامله بودیم ، وقتی یه مراسمی میشد همو میدیدیم من خیلی اذیت میشدم که اونا بغلشون پره و بغل من خالی ولی الان زیاد حساس نیستم.جسمی که هرچی دلت بخواد سرم اومد مثلا تیرویید پرکارو کیست وتپش قلب،حتی تو بیمارستان که واسه کورتاژ بستری بودم بعد کورتاژ بردنم مراقبتهای ویژه بخاطر تپش فلب شدیدی که داشتم دیر هوش اومدم وبردنم مراقبتهای ویژه اونجام که ملاقات ممنوع بودم وداشتم دیوونه میشدم الان که یادم اومده اشکام جاریه یعنی التماسشون میکردم که یه لحظه شوهرمو ببینم فقط ۲دیقه اجاز میدادن و شوهرم میومد و دستش میگرفتم وگریه میکردم اینم بماند که چقد شوهرم اذیت شد وقتی پیشم میومد شماش کاسه خون بود ولی پیش من میخندید. حتی شبا خونه نمیومد با اینکه تا خونه ۲۰ دیقه راه بودپشت در بیمارستان تو ماشین میخوابید. بعدشم که مرخص شدم هر هفته آزمایش بتاواسترس اینکه بتام بالا نرفته باشه چون دراونصورت  باید شیمی درمانی میشدم، ولی به لطف خدا بعد چند ماه همه بیماری جسمیم برطرف شد.روحی هم که چه عرض کنم اوایلش داغون داغون.ولی بعد ۴۰ روز که پاک شدم رفتیم مشهد واونجا پیش امام رضا زار میزدم و گریه میکردم اصلا حواسم به اطرافم نبود ولی بعدش دیگه آروم شدم.همش لطف خدا وامام رضا بود که تونسنم با این همه مشکلاتم کنار بیامو حتی یه دونه قرص آرامبخشم نخوردم .یعنی خودم مشغول میکردم که کمتر بهش فکر کنم.با مسافرت وجنگل واینور وانور خودمو سرگرم میکردم با اینکه اولش حوصله نداشتم ولی بازم میرفتم .با وجودیکه هیچ علاقه ای به خیاطی نداشتم رفتم کلاس خیاطی.در کل سعی کردم خودمو آروم کنم ،شما هم میتونی اگه بخوای.چون هرچی بخوای خودتو اذیت کنی وفکر وخیال کنی بارداریت تاخیر میفته.واسه باردارشدن مهمترین چیز آرامشه. تو تلاشتو بکن انشالله خدا هم کمکت میکنه.سعی کن هیچوقت از نمازت غافل نشی.نمیخوام سر خدا منت بزارم، چون منم که به خدا نیاز دارم نه خدا به من.من بعد سقطام ۱۰ روزم که تموم میشد نمازمو شروع میکردم مدام هم به خاطر اینکه خونریزیم استحاضه حساب میشد تو حموم بودم.ولی با همون شرایط سخت از نمازم غافل نمیشدم.انشالله خدا به شمام کمک میکنه وعاقبت بخیر میشی.آمین

💖همسرم دنیامه💖
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792