من.کلا از حرف زدنو رفت امد باهاشون ادم پشیمون میشه.هفته ایی ی بار میرم اونم طبق وظیییفه وسلااام
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
خوب عزیزم حالا که خودت اینو فهمیدی سعی کن خودتو اصلاح کنی تا اذیت نشی،،، توقعی هم از خانوادت ن ...
خیلی خیلی رو خودم کار میکنم همش تو خودم میریزم. مسبب خیلی از بدبختیامن اونا. اینقد تو خودم میریزم و نمیزارم کسی ناراحتیمو ببینه تو بیست سالگی دیسک و سیاتیک گرفتم مو تو سرم نمونده همش جوش میزنم.کافیه یکم ناراحت بشم وگریه کنم همه بدنم درد میگیره...
دختر ك شدم نه كسي مادرانه دختري ام را ب من گوشزد كرد،نه پدري عاشقانه محبتم ميكرد😭😭تنها و يك تنه دختري ام را ساليان سال به دوش كشيدم ،،،😓وقتي به سن دريافت عشق رسيدم كسي عاشقانه مرا نديد و نپرستيد 😭بعدها فهميدم دختر موجودي غريب روي زمين است😭😭دوست دارم دختري داشته باشم بغلش كنم ببوسمش،نوازشش كنم،بپرستمش 😭😭😭😭😭😭 شايد از نسل من دختري خوشبختي هاي نداشته ام را جبران كند😭😭😭😭😭😭😭😭
من مادرم خودش پدر عصبی و خشکی داشت و بی محبت بود تقریبا،،، مادرم هم دقیقا عین پدرش بود و تو تربیت بچه هاش کمگذاشت با این حال بچه های بدی نداره ولی بچه هارو عصبی و پرخاشگر بار آورده ،،، یه کم هم نسبت به هم نامهربونن،،، در ضمن چغولی منو پیش بابام زیاد کرده راست و دروغ خدا ببخشدش چون باعث شد سر هیچی بابام یکسال باهام حرف نزنه