مادرشوهر منم همش به پسرم ياد ميده بهش بگه مامان مثلاً ميخواد حرص منو در بياد عقده اى
دقیقا مادر شوهرم منم از بارداری و زایمان اولم خیلی رد بدی توی ذهن من گذاشت تا حدی که تا مدتها به بچه دار شدن که فکر میکردم رعشه میگرفتم
سر این یکی هم انقدر اوایلش حالم بد بود که بیشتر شبها خواب میدیدم یک نفر یه چیزیم رو دزدیده خیلی روی خودم کار کردم که اون افکار منفی رو از خودم دور کنم تا امروز که..😳
وای باورتون نمیشه مادرشوهرمن اصلااحترام منونداره،حتی به من انگ نازایی زد فحش داددلموشکوند الان که حامله ام همش قربون صدقه ی بچه میره،میخوادبه خودش وابستش کنه هنوزنیومده،من یکی حالم بهم میخوره ازاین کاراش مثلا به من میگه ایشاالله بچه به خانواده مابره،هم قیافش هم هوشش،یااینکه همش بچمون،نی نیمون میکنه منم مجبورم تحمل کنم گاهی وقتا به شوهرم میگم یعنی من هیچم که خانوادت برای بچه منومیخوان؟
منم زورم مياد وقتي هي ميگن ني نيمون 😒😒😒اول بش گفتم شوهرم دختر دوست داره گفت نه پسر ميخواد اينجوري ميگه كه تو ناراحت نشي بچم پسر شد ميشينه ميگه من سه تا پسر زاييدم جنسيت كه فقط با زن نيست ٥٠ ٥٠ هست حالا اگه دختر شد بم ميگفت دختر زا !خدا ازش نگذره انقد استرس بهم داد واسه جنسيت بچه
ممنون از همه ی دوستانی که راهنمایی کردن و نظراتشون رو به اشتراک گذاشتن💞💞💞
خواهش گلم،برای یکی مث من فقط صبوری جواب میده گلم،، خداکنه همه به راه راست هدایت بشن دست ازسرمون بردارن
واي من فكر ميكردم فقط خانواده من اينجورين😐
مال من برعكسه، مامانم زايمان كه كردم همش ميگفت بايد تا ٤-٥ ماه خونمون بموني، اصللللنم بمن نميدادن بچه رو و فقط وقت شير ميدادنش و بعدم از تو بغلم ميبردن عوضش ميكردن و ميخوابوندنش و...
واي چه روزاي بدي بود، پسرم كه ٢٠ روزه شد برگشتم خونم، هرررر روز گريه ميكردم از دستشون، ولي الان بهترم
ولي مامانم هنوز ميگه خونتونو بفروشين بياين نزديك ما خونه بگيرين، كه هرروز بيان بچه رو ببرن😞
