2777
2789

عزیزم طبیعیه منم همینجوریم میرم خونه بابام اروم ترم

فرزند خوبم😇 امروز برایت اینگونه دعا کردم!خدایا!بجز خودت به دیگری واگذارش نکن!تویی پروردگار او!پس قرار ده بی نیازی در نفسش،یقین در دلش،اخلاص در کردارش.روشنی در دیده اش💫،بصیرت در قلبش💖،وروزی در زندگیش !امین❤

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خونه خودم اب تو معدم نمیمونه از همه چی بدم میاد

فرزند خوبم😇 امروز برایت اینگونه دعا کردم!خدایا!بجز خودت به دیگری واگذارش نکن!تویی پروردگار او!پس قرار ده بی نیازی در نفسش،یقین در دلش،اخلاص در کردارش.روشنی در دیده اش💫،بصیرت در قلبش💖،وروزی در زندگیش !امین❤

چند هفتته؟؟

ویار یه پروسه ی طبیعی بارداریه باید تحملش کنی...

بعضیا با خوردن چیزای خشک بعضی هم با خوردن مایعات یا چیزای خنک مثل بستنی یا فالوده حالشون بهتر میشه...

ولی هرچی باشه تا ماه چهارم تموم میشه ایشالا😊

برو خونه مادرت.منم خونه خودمون متنفر بودم دیگه اصلا مثل مرده شده بودم.شوهرم وسایلامو جمع کرد گفت فعلا برو خونه بابات   تا حالت بهتر شه .خداروشکر بهتر شدم.ولی هرکی تو خونه مادرم بود بوش بهم میخورد بهش میگفتم برو حموم  مخصوصا داداشم .مامانمم میگفت زود برو حموم.

بنده خداها مشکلی نداشتن من تغییر کرده بودم بااین ویارها

منم توی خونه خودم حالم بد میشه ولی خونه دیگران بهترم هر چند از اواخر ماه دوم حالت تهوعم شروع شد تا الان که ماه 5 هستم البته کم کم داره کمتر میشه .....چند روزی هست دارم سوپ سیرابی میخورم انگار برام تاثیر داشته وگرنه با دمیترون هم خوب نبودم قبلا ....زنجبیل تازه با آب جوش و نبات هم برای چند ساعتی حالمو خوب میکرد

من که مجبورم توی خونه خودم بمونم با اینکه اونجا حالم بدتره اما مامانم سنش بالاست و نمیتونه از من پذیرایی کنه تازه یکی باید باشه از مامانم مراقبت کنه خوشبحال کسانی که میرن خونه مامانشون تا ازشون مراقبت کنه من که باید از صبح تا 7 عصر سر کار باشم بعد که میرم خونه شام بپزم و برای ناهار فردا غذا بپذم حالت تهوعم داشتم و هیچ کس نبود دستمو بگیره به جز شوهرم که اونم طفلی تا دیر وقت سر کار بود و نمیتونست مثل یک زن که همه چیزو بلده از من مراقبت کنه واقعا توی این چند ماه عذاب کشیدم 

من که مجبورم توی خونه خودم بمونم با اینکه اونجا حالم بدتره اما مامانم سنش بالاست و نمیتونه از من پذی ...

من اکثرا خونه ی مامانمم ولی دوس دارم بمونم خونه ی خودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792