2777
2789
عنوان

درد دل

321 بازدید | 40 پست

دیشب داشتم از کلاس میومدم شوهرم زنگ زد گفت مامانم گفته کباب براش بگیرم برا افطار تو هم برو خونه مامان اینا تا من بیام منم رفتم رفتم دیدم مادرشوهرم درو باز کرده ولی اصلا نیومد دمه در برا خودش سر سفره داشت غذاشو میخورد خیلی بهم برخورد مریض بودم چندروز یه احوال پرسی خشک و خالی نکرد مثلا من تو شهر غریبم

بعدم انقد سیاست داره تا دید من تنهام شروع کرد به متلک که مربی مهدکودک چیییییه اخه میری حوصله داریا با این همه بچه این چه کاریه اخه شما این همه درس خوندین که بری مهدکودک چرا نمیری زمانبندی یاد بگیری( کارخواهر شوهرم که عمران بوده رشتش)

هیچیو از هم تشخیص نمیده چه مامانش چه باباش به زور یه دیپلمم داشته باشن اونوقت کارشون شده کلاس گذاشتن و دخالت تو همه چی 

خیلی ناراحت شدم ولی جوابشو ندادم اومدیم خونه شوهرم گفت چرا ناراحتی هرچی گفتم بیخیال ول کن نبود تا اخر بهش گفتم مامانت اینجوری گفته قاطی کرد مثله همیشه گفت مگه چی گفته من بهش گفتم خیلیم کار مهدکودک خوب نیست به مامانم بدتر من عصبانی شدم گفتم ما یه حریم خصوصیم نداریم من هرچی به تو بگم میری به اونا میگی و رفتم بخوابم بعد اومد شروع کرد به فوش دادن چون اومده بود نی نی سایتو دیده بود همون موقع بهش گفتم براچی فوش میدی من فقط براتو درد دل کردم گفتم مامانت اینجوری گفته یهو وحشی شد شروع کرد به کتک زدنو حرفای بی ربط و نامربوط زدن که تو همه کارای دانشگاتو بابات انجام میده تو تنهایی از پس هیچی برنمیای منم گفتم بابام فقط کمکم کرده کی گفته اون همه کارارو انجام میداده زورت گرفته چون بابای خودت یه دیپلمم به زور داره بعد گفت از بابای تو بهتره که با خانوما در ارتباطه...

منم گفتم با کدوم مدرک این حرفو میزنی گفت چون تنهایی میره مسافرت آلمان منم گفتم بهتر از بابای تو که  دوماه دوماه زنو بچشو ول میکنه میره و معتاده ولی صداشو در نمیارین تو این دعواها دستمم به شدت آسیب دیده و ازصب تا غروب داشت منت کشی میکرد و هی میگفت بریم دکتر دستت خیلی بده وضعیتش طوری که فکر میکردیم شکسته ولی رفتیم دکتر گفت نشکسته

بهم گفت من فقط از ترس آبروم باهات موندم 

منم گفتم ازت جدا میشم که کسر شان تو خانوادت نباشم بری با یکی هم سطح خودت ازدواج کنی

جالب اینجاس که من و خانوادم از هر لحاظ از اونا سرتریم ولی همه رو از بالا نگا میکنن

حالا میخوام فردا برم شهر خودمون خونه بابام

بنظرتون چجوری باهاش برخورد کنم؟ خسته شدم ازاینکه فقط خودشونو آدم حساب میکنن😢


دور باش و تپنده نه نزدیک و زننده

اگر واقعا دست بزن داره و نمی تونه خشمش رو‌کنترل کن به مدت جدا زندگی کن ببین چی میشه. اگر میاد اول ببرش پیش مشاور. بهش بگو ما باید مشکلاتمونو حل کنیم وگرنه چاره ای جز جدایی نداریم. اگر نیومد مشاور یه مدت ترکش کن. به نظرم میاد که نیاز داره برای رفتارش دارو مصرف کنه. با یه روانپزشک هم مشورت کنی خوبه. همه تلاشتو بکن. جدایی اخرین راه حله. 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ب‌نظرم نرو خونه بابات.نزار کسی بفهمه‌مشکل دارین.اینجوری حرمتا میشکنه هر چند شکسته ولی بیشتر نباشه بهتره.همه دخالت میکنن.نرو.بمون خونه خودت.ولی سرد و سنگین.جوری رفتار کن ک اصلا نیستش.تا زمان بگذره.بفهمه چ اشتباهی کرده

...اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است.خاطرات تو دنیایم را سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد.

تو که میخوای جدا بشی حتما فردا برو پزشک قانونی برای دستت....در ضمن تجربه به من ثابت کرده هیچ وقت راجب خانوادا شوهرت پیش شوهرت هیچ شکایتی نکن گلم ...

تلاش میکنم ...بهش میرسم ...راز موفقیت فقط سخت کوشیست .

آخییی عزیزم تو تقصیر نداشتی کلا مرد ها هرچی مامانشون بگه همونه، بعدشم به نظر من نباید تو اوج دعوا حرفایی بزنی یا از خانوادش گله کنی یا بد بگی چون نتیجه خوبی نداره، بهش محل نده اگه میخوای قهر کن برو خونه پدرت البته اگه اونا پشتت هستن ولی اینم در نظر بگیر اینطور که میگی احتمالا اگه بری خونه پدرت شوهرت واسه طلاق دادن راضی بشه زندگیت بهم بخوره

همه زنوشوهرا ب مشکل برمیخورن.قرار نیس‌تا دعوایی شد زود حرف طلاق و خونه پدر بشه.بمون خونه خودت.نزار فکر‌کنه ضعیفی.قهر کن ولی نرو جایی.اگه چندین‌بار انجامش داد کتکو.اون وقت برو

...اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است.خاطرات تو دنیایم را سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد.
اگر واقعا دست بزن داره و نمی تونه خشمش رو‌کنترل کن به مدت جدا زندگی کن ببین چی میشه. اگر میاد اول بب ...

اصلا اینجوری نبود جدیدا دوس داره یه بحث ساده رو تبدیل به کتک کاری کنه

دور باش و تپنده نه نزدیک و زننده

ما هم بعد از یه مدت که بعد از کلی مصیبت زندگیمون آرومتر شده بود ،امشب شوهرم رفته بود خونه مادرش . از همون لحظه که اومده شده همون هیولایی که زندگیم رو آتیش زده.

انگار نه انگار چه قرارهایی با هم داشتیم. به حق همین شب عزیز خدا ریشه ظالم رو بکنه

ب‌نظرم نرو خونه بابات.نزار کسی بفهمه‌مشکل دارین.اینجوری حرمتا میشکنه هر چند شکسته ولی بیشتر نباشه به ...

اونا فهمیدن😢

وقتی نرم خونه بابام همش میاد منت کشی میترسم مثه همیشه زود ببخشمش

نمیخوام به این زودیا ببخشمش حتی اگه جدانشم

دور باش و تپنده نه نزدیک و زننده
ما هم بعد از یه مدت که بعد از کلی مصیبت زندگیمون آرومتر شده بود ،امشب شوهرم رفته بود خونه مادرش . از ...

دلش خوشه اهل نماز و روزس مادرشوهرم انقد دلم شکسته که خدا جواب همشونو میده ۹۹درصد دعواهای ما بخاطر خانوادشه شوهرم از اینور محبت میکنه اونا از اونور یه جوری گند میزنن به همچی بخاطر همینم دیشب وحشی شد

دور باش و تپنده نه نزدیک و زننده
آخییی عزیزم تو تقصیر نداشتی کلا مرد ها هرچی مامانشون بگه همونه، بعدشم به نظر من نباید تو اوج دعوا حر ...

همش الکی میگه بخدا تا اقدام کنم خودشو خانوادش میوفتن به پام همینایی که همش دارن منو میارن پایین که خودشونو ببرن بالا

دور باش و تپنده نه نزدیک و زننده
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792