منم تقریبا به همین مشکل خوردم و تهش واسه اینکه مشکل نشه نصف اون تعداد مورد نظرم رو قبول کردم. همون بحث عادی که بینمون شد یجورایی حالمو بهم زد و حس کردم انگار دارم معامله میکنم که چونه میزنیم. بعدش جوری با همسرم صمیمی شدم که اولین ماشینی که خرید زد به نام منو و تو طلا و باقی خریدها سنگ تموم گذاشت. شاید اگه سر تعداد اصرار میکردم کلا همه چی نابود میشد. خدایی زیادی چونه زدن قشنگ نیست، مهریه باید دلی باشه نه با اکراه و زور و تحمیل