من و سه تا فرزند و رفتن به سر کار ..

در طول روزم به تکالیفش میرسه و کتاب می خوانه .. لازم بگم که ما تو خونمون تلوزیون نداریم و دخترم بیشتر وقتش را با کتاب و تبلتش می گذرونه و با انجام چند مسئولیت جدید توی خونه .. مرتب کردن تخت و کمد و کشوی لباسهاش و گردگیری .. 

دوست دارم تابستون خوبی داشته باشه .. عصری هم میره دوچرخه سواری 

مانی و مبینار ا هم گذاشتم مهد ماهین توی ظفر نزدیک شرکتمون .. این مهدی بوده که حانیه زمان پیش دبستانیش می رفت و اون زمان خیلی خیلی راضی بودم 

الانم که دوتا بچه هام و میزارم و راضی هستم واقعا برنامه های جالبی دارن هم تفریحی و هم آموزش غیر مستقیم .. 

عکساشونم توی ت.ل.گ.ر.ا.م مهد می زارن و کلی تو شرکت با دیدنشون ذوق می کنم

خدایا خودت یار و کمک همه آدم ها باش .. الهی شکر فعلا که همه چیز داره عالی پیش میره .. بقیه شم خدا بزرگه .. 

من خیلی نگران مانی و مبینا بودم که آیا با مهد می تونن کنار بیان ،‌و الهی شکر هر دوشون حالشون خوبه و وقتی میرم دنبالشون کلی خوشحال هستن و خوبن .. منم با شادی شون شاد می شم .. و عذاب وجدانم برای اینکه مادر بدی هستم کم و کمتر می شه .. 

جالبه بدونین که من دارم مانی را از پوشک می گیرم و خوشبختانه اولیای مهد ماهین هم خیلی همکاری می کنن و مانی هم خوشحاله که داره دسشویی میره .. باخریدن شورت با عکس های باب اسفنجی و انگیری بِرد ذوق می کنه کیف می کنه که جیشش را میگه .. مخصوصا قسمت آب بازیش که دیگه نگو و نپرس ...

سلام به همه 

خوبید خوشید .. ماهم خوبیم الحمد الله .. حانیه کم کم آماده میشه برای رفتن به مدرسه .. مانی و مبینا هم که به مهد رفتنشون ادامه می دن خیلی هم اوضاع الهی شکر داره خوب پیش میره هر چند با این اوضاع و احوال مملکت .. اما چی بگم والا .. 

سلام 

چه عجیب و چه شگفت انگیز چه روزایی گذشت و چه دلنگرانی هایی را پشت سر گذاشتم 

این چند سال مثل برق و باد با تمام سختی ها و فراز و فرودهاش گذشت و الان 

مانی کلاس چهارمه 

مبینا کلاس دومه 

حانیه سال 12 را داره می خونه 

فکرشم نمی کردم که این روزها را ببینم 

الان هر روز می بینمشون که دیگه خودشون خودکفا شدن و دارن لباسها و دکمه هاشون را می بندن چه قدر لذت بخشه چه قدر زحمت هاشون کمتر شده الان فقط چیزی جز نگرانی آینده و درس و مشقشون ندارم . 

خدا یا تا الانش که به این خوبی گذشت الهی بقیه سالها را هم به خوبی و خوشی بگذرونیم .