باهاش صحبت از سرکار فقط بیاد خونه،بعد بره،هر وقت دوس نداشتی بری باهاش،بعد اومدن از سرکار خودتو کلافه نشون بده و بگو دوس داری ببردت بیرون
مادرش تو روم خیلی باهام خوبه احترامم داره ولی دگه زندگی من تو دستشه
یکی نیست بگه برا چی شما که اینقدر بچه نه نه هستین زن میگیرین.
شوهر من زرنگتر از این حرفاس،هیچوقت نمیگه مامانم میگه ولی میدونم از کجا خط میگیره،مادرشوهرم جلو شوهرم با نهایت احترام باهام برخورد میکنه،ولی وقتی تنها باشیم یا پشت سرم......،البته منم بی جوابمنمیزارم و سعی میکنم فقط با شوهرم برم و برگردم
کسی که با حرف حالت بگیره رو میشه با حرف و حیله زنونه دست گرفت... جر و بخث و مخالفت و نرو نرو راهش نیست...بهش بگو مامانته حق به گردنت داره برو خونشون سرش بزن .. دعای خیرش پشت سرمون باشه زندگیمون تضمینه (یخو هندونه زیر بغل همسرت بزار) در ادامه بگو ولی اونم یه فرده هر حرفی میزنه با هم مشورت میکنیم به نتیجه برسیم .. خودمون باید برای زندگیمون تصمیم بگیریم... تو مرد منی و نظرت.. نظر خود خودت برام مهمه نه چیزی که بقیه میگن.... .... و دیگه اینکه کاری نکن که همسرت نیاد بگه مامانش چی گفته.. میتونست وضع بدتر از این باشه و اصلا نیاد بگه و فقط ضربتی عمل کنه
اگه یه بار از کار مامانش ناراحت میشدی شوهرت بهت حق میداد یا همیشه حق بامامانش بود؟ من اگه شوهرم احساس کنه از دست مامانش ناراحتم خون به پا میکنه.هیچ وقت هم با مامانش بحث ودعوا نکردم.ولی از نظر شوهرم حق ناراحت شدن هم ندارم چه برسه به اینکه بخوام از مامانش گله کنم
تازه یه مدت همسایه دیوار به دیوار مامانش میخواست خونه شون بفروشه میخواست خونه تازه خریدیم زیر قیمت بده بیا این بخره خودم کشتم تا بی خیال شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
