2777
2789
عنوان

زندکی با پدرشوهر مادرشوهر تو یه خونه

| مشاهده متن کامل بحث + 9071 بازدید | 276 پست
در کل سعی کن فقط به خودت فکر کنیو خوش باش ارووم باش تا نی نیت آروم باشه    


ممنون عزیزم. اره تصمیمم همینه همین کار رو هم میکنم دیروزی هی محل شوهرم نداددم خودم شام خوردم سفره هم جمع کردم صداشم نکردم برا خودمم میوه اوردم تو اتاقم. اونم مثل بچه ها از اون یکی اتاق خواب صدای خوردن یه لواشک در میاورد بلند ملچ ملوچ میکرد و میخورد من حرص بخورم. میدونه چقد لواشک دوست دارم. فقط گفتم تو دلم خدایا الشفا جلو زن حامله اینکارا 

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
خوب عزیزدلم ییه مدت من همین روال گرفتم اون موقع دانشجو سال ارشدم بودم کلی کار پایانه بود  وای ا ...


بابا شوهرت انتظار داشته باشه ولي شما انحام نده

اصلا باهاش بحث نكن

كم كم درست ميشه ي مرور

ميدونم زمان ميبره ولي درست ميشه

من ي بار شوهرم گف مامان خونه تنهاس برو پيشش گفتم مگه من همزبون مامانتم

ديگه بعد همون حتي يك بارم نشده بگه

بايد طوري رفتار كني نشون بدي خودت

درست ميشه اياشلا عزيزم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ممنون عزیزم. اره تصمیمم همینه همین کار رو هم میکنم دیروزی هی محل شوهرم نداددم خودم شام خوردم سفره هم ...

چقد بچه ست. خنده م گرفت

ولش کن یه مدت بره تو غارش. خودش میفهمه اشتباه کرده

خداییش اینا میخوان بابا بشن؟! خداروشکر کن که خودت پدر خوبی داری

Lilypie Pregnancy tickers
چقد بچه ست. خنده م گرفت ولش کن یه مدت بره تو غارش. خودش میفهمه اشتباه کرده خداییش اینا میخوان بابا ...


خخخخخخخخخخخخ اره داداشمم میگه چون تک پسره بچه ننه بارش اوردن محلش نده

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
بابا شوهرت انتظار داشته باشه ولي شما انحام نده اصلا باهاش بحث نكن كم كم درست ميشه ي مرور ميدونم ز ...


پس یعنی ارزشش دعوا داشته >؟ دیگه نمیگه برو کمک مادرم ؟ 

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد

یه چیز دیگه از وقتی من اومدم خونه پدر شوهرم خواهر شوهرم دیگه به اون صورت کاری انجام نمیده فکر میکنه وظیفه من منم انجام نمیدم به هیچ عنوان من خونه زندگی خودم و دارم خانوما اونایی که شرایط من و امثال من و دارن از اول یه سری از کار ها رو انجام ندین فکر کنین من امثال عید اولی بود که خونه خودم بودم ولی همیشه واسه پذیرایی میرفتم پایین چون پدر شوهرم صدام میزد و من مجبور بودم ولی به شدت از این وضعیت ناراضی ام

من يکسال طبقه دوم خونه مادر شوهرم اينا بوديم(خونه خواهرشوهرم بود ک ازشون رهن کرديم).کلا به منم ثابت شده هرچى دور تر باشى بهتره

من بعد يکسال با هزارتارمکافات بلند شدم الان آسايش دارم

بخدا اینا هم فقط ادعا هستن من وقتی 3 ساله بود مادرم مرد شوهرم همش میگه چون تو مادر چشم ندیدی عقده ...

بنظرم ديگه درد دلاتو تو دفتر ننويس،ى وبلاگ بساز توى اون بنويس ک يگه بهش دسترسى نداشته باشه

بنظرم ديگه درد دلاتو تو دفتر ننويس،ى وبلاگ بساز توى اون بنويس ک يگه بهش دسترسى نداشته باشه


اوهوم ممنون فکر خوبیه

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792