من به خاطر سقط قبلی که داشتم و کل فامیل فهمیدن هر روز یه نظر میدادن مادر شوهرم گفت این باشه که آدم تا سونو گرافی نرفته نگه باردارم منم این بار شوهرم گفت به کسی نگیم تا nt بری بعد بگیم حالا از شانس من مادر شوهرم دو هفته پیش اسباب کشی داشت میخواست بره طبقه پایین به خاطر همین یه هفته ای تقریبا طول کشیده بود کم کم برده بودن اثاثو منم چون لک بینی داشتم دکتر گفت باید استراحت کنی منم اصلا نرفتم شوهرم که روز جمعه رفته بود کلی بهش چیز گفته بودن درباره من که چرا نرفتم حسابی تیکه پروندن شوهرمم گفته شاید دلیلی داشته نیومده ناراحت شده اومده بود خونه بعد مادر شوهرم پنجشنبه دعوتمون کرد شام بریم خونشون وقتی رفتم خواهرشوهرم که اصلا جواب سلامم رو نداد مادر شوهرم هم بهم کم محلی میکرد ماهم شام خوردیم زود پاشیدیم اومدیم خیلی ناراحت شدم تا خونه گریه کردم حالا پنجشنبه میخوام برم سونو به نظرتون بهشون بگم باردارم
اره بگو. اینجوری کلی اذیت میشی. حتما هم بگو چون بارداری نرفتی کمکش
بعد از سونو بگو بعد بگو به این دلیل نیومدم کمک و با همفکری همسرم تصمیم گرفتم الان اعلام کنم
به نظر من که نگو اصلا حالا حالا هاا
منکه بودم نمیگفتم بزار ناراحت بشن طلب که ندارن از عروس والا عروس گرفتن یا برده
اول برو سونو بعد بگو! بعدم بگو واسه شعور پایینتون و حرفایی که زدین نگفتم
من هفته ۱۴ ام هنوز نمیدونن 😀
ن
من باشم
پای تصمیم اولیه با همسرم می مونم و
تا مطمئن نشدم
نمیگم
بعد سونو بگو
بعد از nt بگو
گله کردن بگو لکه بینی داشتم دکترم گفت به بقیه نگو استرس میگیری برات سمه
اتفاقا بگو و شرمندشون کن...
عزيزم هرچند دليلي نداره بگي
اما يواشكي به مادرشوهرت ميگفتي و ازش ميخواستي فعلا نگه
خواهرشوهر هم مهم نيست
نگوو عزیزم سونو nt رو که رفتی نینی به امید خدا سالم بود بعد بگوو بدل نگیر منم تجربه مشابه شما داشتم ان شالله خدا برات نینی رو حفظ کنه
بعد از سونو بگو
