این موضوع مربوط میشه به حدودا ۷ سال پیش.من خواستگاری داشتم که هم نسبت دور فامیلی داشتیم از جانب مادری هم اینکه هم محلی بودیم.خانواده خیلی خوب و متدینی داشتن.خود پسر هم معلم بود واقعا متشخص از لحاظ فرهنگی و اقتصادی و همه جوره خانواده هامون به هم میومدن.از طریق خواهرش که دوست خیلی صمیمی من بود بهم اطلاع داد که دوستم داره و میخواد بیشتر آشنا بشیم برای ازدواج.پدر و مادر من اجازه دادن مدتی رو با هم آشنا بشیم فقط توی محله و دوست و آشنا نباشیم چون قضیه هیچ رسمیتی نداشت.حدودا ۶ ماه با هم بودیم خیلی خوب بود در واقع عالی بود خیلی بهم ابراز علاقه میکرد و در واقع من هم ازش خوشم اومده بود خیلی شرایط خوب بود و قرار خواستگاری و حتی با هم تعداد سکه و تالار عروسیمون رو هم فیکس کردیم.یادمه دقیقا بعد از تعطیلات عید نوروز سال ۹۰ بود که به یکباره بهم گفت ما به درد هم نمی خوریم.اصلا نه مشکلی بود نه بحثی نه اختلافی هیچی به قدری شوکه شدم که نمیتونم حالم رو توصیف کنم.
کاملا مشخصه اونروزا صدای شکستن دلت تااااااااا اسمونا رفته و این سزای عملشه....تعجب نکن دنیا دار مکاف ...
آره باور کن خیلی بد جوری شکستم.من دو سال بعدش ازدواج کردم.بامزه اینکه خانمش توی مراسم من میرقصید اساسی .به همسرم تبریک گفت ولی به خود من تبریک نگفت.مطمئنم به گوشش رسیده بود که ما قبلا با هم ارتباط داشتیم
هنوز هم میگم واقعا خانواده داره چون مقصر خودشه نه خانواده.من در مورد با شخصیت بودنش قبل از اون اتفاق ...
خب همین دیگه. آخه شخصیت قبل و بعد نداره عزیزم. یا یه نفر با شخصیته یا نیس. اگه هست که همیشه هست اگه نیس قطعا نیس و اون چه که ابراز میکنه یا نمایشه یا اینکه طرف مقابلش خیلی چشم و گوش بسته س. از ما گفتن
این روزها باید مثل کلاغ باشی! باید عادت کنی بدون اینکه دوستت داشته باشن زندگی کنی...
ای کاش من قبل عقد تمومش میکرد نه دو ماه بعد عقد، لااقل جدایی برام راحت تر بود، این همه درد بعد ...
بنظرم دوری از خانواده طرف بهتره چون اخبار زندگی تو در اختیارش میذارن
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند؛ شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص! اما حقیقت ندارد.. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی مان به بعد را میساختیم! "آنتوان دوسنت اگزوپری"
خب همین دیگه. آخه شخصیت قبل و بعد نداره عزیزم. یا یه نفر با شخصیته یا نیس. اگه هست که همیشه هست اگه ...
من از جزئیات شخصیتش مطلع نبودم که.در ظاهر خیلی موجه و با شخصیت بود حتی توی اون مدت ۶ ماه هم من کمترین بدی و بی احترامی ازش ندیدم.مس فکر کردی دلیل اینهمه تعجب و شوکه شدنم چی بوده.نه مشکلی بود نه اختلاف نظری و نه بحثی فقط به یکباره اومد گفت ما به درد هم نمی خوریم.الان میگم بی شخصیت و نامرده ولی تا قبل از گفتن اون حرفها واقعا کمترین بدی ازش ندیدم
ممنون عزیزم.این تاپیک رو زدم فقط واسه خالی کردن دل و ذهنم.خیلی درگیر مریضی پسرش شدم.لحظه ای از یادم ...
عزیزم هیچ چیز دنیا بی حکمت نیست برای آدما دعا کن ولی دلت نسوزه، هیچکس از خدا مهربون تر نیست.
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند؛ شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص! اما حقیقت ندارد.. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی مان به بعد را میساختیم! "آنتوان دوسنت اگزوپری"