داييم رو بابام مثل بچش تو خونش بزرگ كرد
حتي تو خونش كه بود من ديدم خيلي كاراي بدي كرد كه نميگم جاش نيست
ولي بابام از بچش بيشتر بهش محبت كرد ماشين پارس گذاشت زير پاش يه واحد ابارتمان براش كادو عروسي داد
بيشتر هزينه عروسيشم داد
و اونموقعا محضي كه بيكار نباشه بالا سر كارگرا ميزاشتش تو پروژه هاش
بعد خودش كارمند هنوز تا چند سال خونه خودمون زندكي ميكرد فك كنين چه دومادي همجين كاري ميكنه
بعد بابام يكم وضعش ديكه مثل قبل نبود كم كم فاصله كرفت خون سازمانيشو شيك كرد اون خونه كادوشم داشت
يه ماشين چيني هم قسطي خريد
ديكه خودش برا ما گرفت
بعد بايكي كه تو كار زيرخاكي بود يكم جيك تو جيك شدن جوگرفتتش فك كرد ميليارد شده ديكه. بعد سر يه بحث الكي با مامان بزركم كه كرد حواست ابجي كوجيكشو كه خالمه بزنه مامانم نزاشت
يهو انكار تركيد كفت تو كي هستي كه بمن ميگي نكن چيكار كردي برام
مامانمم كفت بشكنه دستي كه نمك نداره
اونم كفت شما هيج كاري برام نكردين پادويي شوهرتو كردم(كه بخدا من شاهد بودم هيج كاري نميكرد همش دنبال دختر بازيش بود و كلي كارا هم در حق خونوادمون كرد كه اكر بابام بفهمه كه ديكه هيييچ) خلاصه كفت اكر منظورت اون خونه ست كه بموقعش سندشو پرت ميكنم جلوتون
حالا بعد مدتي معلوم شد يارو زير خاكيه كلاه برداره
اومد باز اشتي كرد با مامانم
مامانمم ساده بخشيدش