من میشناسم خانومیو ک کارش همین بود
کلی طلا و پول وجهیزیه های انچنانی خریده بود با همین پول این و اونو
عقد کرد چند وقت بعد یکی از همون پسرایی ک۵میلیون تیغش زده بود شکایتش کرده نامزدش فهمید و طلاقش داد
دوماه بعد اومد گفت پشیمونه و دوباره باهاش میخواد ازدواج کنه
همه گفتن وای چ شانسی با وجودی ک فهمیده بازم نتونسته فراموشش کنه
پسره پولدار و قیافه انچنانی داشت
ی ماه بعد عروسیش معلوم شد شوهرش خواسته ازش انتقام بگیره بخاطر خیانتش
الان هر هفته ی مدل طلای جدید لباسای گرون و عالی میخره اما تو خونه زندانیه بیرون میره درو روش قفل میکنه
کتکش میزنه
این شد عاقبتش.تمام