منم میگم براتون نیاید شعار بنویسید لطفا ....فقط خاطراتتون رو بنویسید...
من سوم راهنمایی بودم جشنواره ی غذا هم داشتیم ،اون روز کامل آزاد بودیم زنگ اخر یه حاج اقا اومد سر کلاسمون هر کس صحبت میکرد ایشون با ماژیک میکوبید تو سرمون
خلاصه ده دقیقه به زنگ شد ما هم میزامون رو کردیم پر کاغذ مچاله ..
با کاغذ مچاله افتادیم به جونش حالا بزن کی نزن...
خلاصه افتادیم دنبالش اون هم فرار کرد خیلی مسخره بود
کلاس اول بودم همکلاسیم جیش کرد😂😂😂😂 مردم از خنده معلم بیرونم کرد😐
چرا وقتی میام نی نی سایت همه خاطرها از ذهنم پاک میشه؟؟ولی میدونم خاطره زیاد دارم هرروز از دلدرد میمردیم چ روزای خوبی ..
پیش دانشگاهی ک بودم سوالای شیمی ترم2روپیداکردیم....ولی بااین حال یکیمون افتاد،بقیه هم17-18شدیم.
ازاونورم معلممون مستمرمونو10 داد.فک کنم بو برده بود.
وقتی ورقه هاروپخش کردن ازپشت سریام پرسیدم هموناس؟؟!!گفتن اوهوم.خیییلی چسبید.
آخه سوالارو منو 2تادیگه پیداکرده بودیم احساس قدرت میکردیم.خخخ
من اول دبستان مامانم تا ٥ماه تو ي نيمكت كنارم بود
باهام ميومد مدرسه و باهم بر ميگشتيم
هم ظهري هم صبحي
ایشالا قسمت همه بشه از این خاطره ها
راهنمایی بودم دوتا از همکلاسی هام دعوا کردن انقدر همو زدنن وای اون روز من پهن شده بودم رو زمین میخندیدم خیلی خوب بود 🤣🤣🤣😂😂
عه فکر کردم خودت جیش کردی خندیدی
كلاس سوم دبستان بودم يك دوستى داشتم فاميليش هوشيار بود معلم صداش كرد ازش درس بپرسه رفت پاى تخته از استرس بى هوش شد افتاد تو سطل اشغال بعد بچه ها مگفتن بهش هوشى بيهوشى😂😂
واااااای خدا یاورررم نمیشه دارم آخین روزاشو سپری میکنم فرداهم امتحان ریاضی دارم یک کلمه نخوندم ناراحتم ناااااراحت ولی خاطره هم زیاد دارم هکش خاطرس
هععععیییی یادش بخیرررررر
چه دورانی بود😢
چقد حیف که زود گذشت و تموم شد... 💖
وقتي از كلاس بيرونمون ميكردن با دوستام و تو حياط بزن برقص راه مينداختيم☺️يا زنگاي ناهار
يا نارنگي خوردن سر كلاس عربي☹️دلم تنگ شددددد
