2777
2789

من دوساله بخاطر شرایط کاری شوهرم دور از خانواده هامون هستیم  یه حسه عجیبیه ...روزای دلتنگی گریه حتی با ی سلام....


♥️shiraz♥️

خیلی سخته آدم تو شهر خودشم غریب باشه

دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من بعد ازدواج از شهر بزرگ و شیک اومدم به یه شهر درجه سه

اوایل برام وحشتناک بود

ای کاش حداقل بازای غربت پیشرفت میکردم

البته خدا صلاحمونو میدونه

ای کاش حداقل عاقبت بخیر شیم

خدایا شکرت که نی نی م سالمه

منم مث شما تو شهر غریبم،شوهرمم بخاطر شرایط کاری بیشتر دور از خونه است،عادت نکردم ولی تحمل میکنم 😭😭😭البته الان چون شوهرم ماموریته اومدم خونه ی مامانم😍😍ولی از الان ناراحتم برای روزی که میخوام برگردم

بترسین از آدم راستگو،که اگه دروغ بگه حرفش سند؛و همه باور میکنن😐
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز