یه سری باد کرده سرخ نشستن صم بکم یه طرف با چشمای حدقه بیرون زده زل زدن و صم بکم نشستن
یه سوسه اومدن
یه سری خولستن شر درست کنن و دعوا حتی زرگری بین خودشون
یه سری عمدا مدل جینداها لبتس پوشیدنو جلف بازی
یکی دونفری هم هق هق گریه میکردن در حدی که به شوهراشون گفتن دست زنشونو بگیره ببره از مراسم بیرون
یه سری هم با حرفای نامربوط قصد ابروبری داشتن
یکی هم این وسط به دشمن خانواده ام ادرس مراسم و روزشو اطلاع داده بود گه بکشه مراسم که ردش کردن دم در نتونس