وای یه روانی پاچه پارهاییه بیشخصیته برای خرد کردن و ریختن وجهه و شخصیت من جلو در همسایه از هیچی فروگذاری نمیکنه
پدرم دق کرد ۵۵سالگی مرد از بس زجرش میداد اونم جلو چشم من
هیچوقت یادم نمیره
الآنم با من و مادرم زندگی میکنه از گشادی دنبال پول حاضر آماده بود کار نمیکرد دیر کار کردن رو شروع کرد میگه نباید کار کنم دنبال پول آماده بود کل سرمایه پدرم رو دود کردم فقیرمون کرد یه در خونه مونده بخشی به نام منه تمام تلاشم اینه قبل خدای ناکرده زبونم لال مادرم چیزیش نشه سهم خودم رو جدا کنم چون هر کاری از این روانی ساختهست برای زجر دادنت هر کاری میکنه
چه اون وقتا که بچه بودم چه الآن که دیده منو بدبخت کرده تا میخوام یه کاری رو شروع کنم چنان حال منو به هم میریزه... واقعا دیگه کشش ندارم تمام عمر سوخته میاد جلو چشمم سخته تو خانواده روانی داشتن حسادت اشتن غریبه رو میشه تحمل کرد ولی