بله عزیزم راه درمان هم به شدت سخت بعد هم اون درمان شه من به این فکر میکنم به دنیا اومدم برای اینکه بعد از تباه شدن خودم یکی شفا بگیره
روزهای من برمیگرده اون انرژی انگیزه شوق پیشرفت
رسالت من تو زندگی به فنای مطلق رفتن خودم و شفا دادن بقیه بوده من برای طبیعی ترین حق ممکن باید بجنگم؟ کی فرصت شکوفایی خودم
من به فنا رفته رو کی میبینه کی نجات بده کسی جز خود آسیبدیدهم هست؟ من قربانی بشم که یه خر تبدیل به آدم شه خری که از روی عمد و قصد و آگاهی از روی پلیدی ذات کمر همت بسته به نابودی عزیزترین و مظلومترین خانواده
یادم نمیاد حتی یک بار آسیبی به این شبه بشر زده باشم آدم مریض میشه خودش و درمانش وابسته به درمان یک روانی هست که تا زمانیکه اون نخواد تو باید بسوزی همش بدنت در حال آماده باش و تنش باشه که معلوم نیست دوباره چه توهمی زده
عین سگگگگگگگگگگگگگگگگ به اونایی که خانوادهی خوبی دارن حسودی میکنم انقدر اطرافیان حسود دارم که چشم دیدن منو ندارن و چنان از مشکلاتم ذوق زده میشن با اون که واقفن همشون واقعا با یه روانی زندگی میکنم به همه ثابت شده پیش از اینکه خودم بفهمم بدترین ضربهی ممکنه از داخل خاااااانواده عضو سمی وجود داشته باشه بدترین و مهلکترین