منمادر ۲بچه شیر ب شیرم
۷سال باردار نشدم تا وضعمون خوب بشه بعدش خونه خریدیمماشین خریدم طلاملا وسیله خوب همه چی خوب بود بچه اوردم
بعدش بچم ک ۶ماهش بود برلدرشوهرم یکاری ب شوهرم پیشنهاد داد اول ملکشو خریدن بعد ساختن هی هزینه اضافه کرد وکرد تا اینکه ما افتادیم تو وام وقسط وماشینمون رو فروختیم
پول رهن خونمون رو دادیم و آواره شدیم
خونه خودمون رو گرون تر دادیم مستاجز
وبدهی هامون رو کلا دادیم اما الان پول نداریم مستاجرمون رو بلند کنیم چون صاحبکار طلبمون رو نمیده
اومدم خونه خواهرم طبقه ۴دارم زندگی میکنم اونم رایگان خانواده شوهرش پایینن هی میکه توکثیفی تو شلخته ای
حالم بده من نمیتونم خونه رو جمع کنم
از زندگی نا امیدم شوهرم شهر دیکه کارمیکنه نمیاد