اقا من خالم ماما هستش گفت روزانه ی موردایی میان پیشمون که حالمون از زن بودن و زندگی و مردا بهم میخوره
گفت ی روز شیفت بودیم این بحث برا سال ۹۵ به همه زندانیا نمیدونم بخاطر چی عفو خورده بخشیده شدن
گفت ساعت دو بعدظهر ی خانومه اومده بیمارستان با گریه من حاملم بچه مو سقطش کنید
شوهرم داره از زندان میاد