2777
2789
عنوان

از بچه داری خستم

77 بازدید | 13 پست

لطفا هرکی میخواد چرت بگه بره بیرون که اعصاب ندارم

دوتا بچه دارم

دخترم ۵ سالشه دیر به حرف اومد الانم میره مهد اونجا نمیمونه یا دوستاش اذیت میکنن عرضه نداره از خودش دفاع کنه بیشتر انگار ناراحته و اضطراب. داره

بچه دیگمم دو سال ونیمه

یکسره خونه رو به هم میریزه کمدارو به هم میریزه

یک چیزایی رو از یک سوراخ سمبه هایی درمیاره که دهنم وامیمونه

همیشه خونه به هم ریختس

یکسره گریه میکنه

خیلی شلوغ کاره

الانم رفتم دسشویی اومدم دیدم برای بار هزاروم صندلی گذاشته زیر پاش رفته نمکدون رو برداشته خالی کرده توش اب کرده جلو سینک داره با نمکدون اب میخوره و لباساشو خیس کرده منم عصبی شدم زدم تو گوشش بعدم از رو صندلی پرتش کردم پایین پیشونیش باد کرد

هیچکی رو ندارم با خونواده شوهرم که کاتم

خونواده خودمم کسی نیس

صب تا شب تنها تو خونه فقط یا دارم گوه میشورم یا اب بده غذا بده خونه تمیز کن

من مجرد بودم صب تا شب سرکار بودم الان یگسره خونم

درگیر این دوتا بچه

واقعا خستم از بچه داری بدم اومده

اگه دخترم زودتر حرف میزد این بچه دوم رو نمیاوردم اخه بچم صب تا شب خ نه تنها بود گفتم یکی دیگه بیاد که همبازی باشن الان بیشتر دعوا میکنن و سرصدا

بخدا یکسره سردردم

پولی ک میخوای بدی مهد رو ی پرستار بگیر خونه ی روز در میون کمکت کنه

پرستار از کجا پیدا کنم که مطمعن باشه شوهرم میگه الان پرستارا دزد شدن و فلان انقد چرت میگه که دیگه حوصله ندارم خودمم یگسره سردردم واقعا تحمل بچه داری و خ نه داری رو ندارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

فشار زیادی روتون هست

باید سعی کنید کمی مسلط باشید به اعصاب تون

دخترتون احتمالا درونگراس،و بخاطر همین ارتباط گرفتن هم براش سخته و هم خیلی راه ارتباط گیری رو نمیدونه

بچه کوچیک دو تا داشتن واقعا سخته

خوب میشد یدوستی داشته باشید که گاهی باهاش حرف بزنید و یا زمانی برای خودتون پیدا کنید

اگه همسرتون میتونند بچه هارو هر از گاهی نگه دارن در حد باشگاه رفتن یا استخر ،یکم تنوع پیدا کنید، بهتر میشید

یادتون باشه بچه ها خودشون نخواستن بیان این دنیا ....چشم هم بزارید بزرگ میشن ،یکم صبوری و تغییر سبک زندگی لازم دارید

من دوقلو بزرگ کردم ،کاملا تنها بودم ،درک شرایط شمارو دارم بانو


الانم رفتم دسشویی اومدم دیدم برای بار هزاروم صندلی گذاشته زیر پاش رفته نمکدون رو برداشته خالی کرده توش اب کرده جلو سینک داره با نمکدون اب میخوره و لباساشو خیس کرده منم عصبی شدم ....

بااون خوندن این جمله ات اینقدر ناخوداگاه خندیدم که نگو....کارش با مزه بود ..ولی میدونم شما اون لحظه عصبی بودین..برای منی که از این وضعیت دورم جالب و خنده دار بود خدایی کارش

چند سالگی حرف زد؟ گفتار درمانی بردیش؟

گفتار درمانی چند جلسه بردم مث احمقا باهاش کار میکردن

کارت میذاشتن جلوش میگفتن حرف بزن بگو این چیه

منم دیگه نبردم

بچه من فقر محیطی داره چون یکسره تنها هستن الانم ۵ سالشه هنوز خوب حرف نمیزنه خیلی از کلمات رو نمیفهمم چی میگه

فشار زیادی روتون هست باید سعی کنید کمی مسلط باشید به اعصاب توندخترتون احتمالا درونگراس،و بخاطر همین ...

شوهرم بچه نگه داره بیشتر اینا رو عصبی میکنه لج بچه ها رو درمیاره

مثلا تو خونه میخاد بازی کنه باهاشون یکسره بچه ها یا جیغ میزنن یا گریه میکنن بیشتر عصبی میشم

اصلا حواسش نیس میشینه با بچه ها فیلم یا گوشی نگاه میکنه که گوشی برا بچه های من که هنوز زبون باز نکردن سم هستش

براهمین بخوام جایی برم تنهایی بهم خوش نمیگذره همش باید حواسم به اینا باشه


گفتار درمانی چند جلسه بردم مث احمقا باهاش کار میکردن کارت میذاشتن جلوش میگفتن حرف بزن بگو این چیه من ...

درست میشه به مرور دختر داییم پیش دبستانی بود ما خوب نمیفهمیدیم چی میگه الان بزرگ شده عاذی حرف میزنه

درست میشه به مرور دختر داییم پیش دبستانی بود ما خوب نمیفهمیدیم چی میگه الان بزرگ شده عاذی حرف میزنه

خب الان دختر من باید بره سنجش میترسم بخاطر حرف زدنش و اینکه با غریبه ها ارتباط نمیگیره ردش کنن

شوهرم بچه نگه داره بیشتر اینا رو عصبی میکنه لج بچه ها رو درمیاره مثلا تو خونه میخاد بازی کنه باهاشون ...

نوبتی با خودتون ببرید بیرون ،که فشار کمتر باشه برای شما

پرستار نیمه وقت بگیرید ،در کنار خودتون کار های خونه رو انجام بده و نظافت

تا شما بتونید تایم استراحت و با بچه هارو داشته باشید ،خیلی خوبه پرستار داشتن باور کنید ،همه شون بد نیستن

شده هفته ای سه روز بیاد ....

روانپزشک یا مغزو اعصاب مگه تا حالا نبردیش؟

همه جا بردمش میگن سالمه نواز مغز mri

خودم به این نتیجه رسیدم بچه من فقط محیطی داره هیچ بچه ای دورمون نیست که باهاش بازی کنه و حرف بزنه براهمین گذاشتم مهد که با بچه ها باشه

انگار اونجا بچه ها ازینکه دخترم کلماتو اشتباه میگه و مث اونا حرف نمیزنه باهاش بازی نمیکنن دخترم تو مهدم یکسره تنهاس


خودمم اینقد درگیر تمیز کاری و رسیدگی به بچه کوچیکه و اشپزی میشم که دیگه حوصله حرف زدن و بازی کردن ندارم


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز