قبلا گفتم نامزدم فردای محرمیت و مراسمی که گرفتیم رفت ماموریت بابت شغلش
یه هفته هم گذشته قرار بود امروز بیاد که اونم نشد
زنگ زدم که چرا نیومدی گفت مشکلی پیش اومده و خیلی ناراحت بود
حتی بغض داشت و میگفت همه روزای اول نامزدی پیش زن هاشون هستن و دارن از دوران نامزدی لذت میبرن و اینم وضع ماست
یه خورده دلداریش دادم ولی خب خودمم دیگه خسته شدم
از طرفیم نامزدم پسرداییمه قبلا رابطه صمیمی نداشتیم
خودمم یکم خجالتیم راحت نمیتونم بهش پیام بدم یا بدون دلیل زنگ بزنم
مثلا امروز که نیومد و دلیلی برای زنگ زدن داشتم تونستم زنگ بزنم
اونم بدتر من خجالتیه
دیگه دو سه روزی یه بار پول برام میزنه به بهانه پول زنگ میزنه و میگه واریز کردم که یه خورده حرف میزنیم
خیلیم دوسش دارم ولی نمیدونم چرا نمیتونیم مث نامزد های عادی باهم چت کتیم یا کال بگیریم
اینا هم که نیستن دوریش بیشتر به چشم میاد
خودمم خسته شدم از رابطه ام میترسم اونم سرد شه