دیشب ناراحت بودم از دست شوهرم گریه کردم تا چهار صبح به. خابیدم الان چشام پف داره یجوریم انگار استرس تپش قلب دارم
اما پیش بخاری خابیدم همش میگم آلان تو دلش میگه این چرا خابیذه همش حس معذب بودن دارم
ول کن چیزی گفت. بگو بخاطر اخلاق خوب پسرته
منم پیش مادرشوهرم. ناراحتی پیش میاد
میگ چی شده
میگم بهش بخاطر اخلاق گوه پسرته
وای منم پدرشوهرم تازگیا فوت شده بعد دوماه خونه مادر شوهرم بودیم دعوام شد با همسرم تو اتاق بودم پتورو کشیده بودم روم داشتم اروم اروم گریه میکردم مادرشوهرم اومد پیشم انقد قربون صدقم رف گف ناراحت نشو داشت بهم راه و روش میداد میگف باید بی اهمیت باشیو..
البته با همسرم تلفنی بحثم شده بود.
شما تو ی خونه هستید یا ساختمون ؟
مگه تو اتاق نمیخوابید ؟
اونم همین حس رو نسبت به تو داره شاید ببین اون که نیومده خونه شما شما خونه ایشون هستی
اهمیت نده چون هرکاری کنی حرفی از توش درمیاد
انشالله دست و بالت باز شه برین از اونجا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
