ازدست مادرم می‌خوام برم جایی ک گم بشم

عزیزم دیگه پس فقط یه راه داره برادرات کاملا جدی بگن زندگی شما در خطره

خب دیگه کاری نکنی اوضاع بدتر میشه بخدا همین متدرت فردا زندگیت خراب شه میگه عرضه شوهر نگهداشتن نداشتی تقسیر خودت بوده به ریشت میخنده مادرشوهرت بود الان شوهرتو دیوونه کرده بودی از بس غر بزنی خداروشکر نه ناتوانن نه فقیر پس نباید این کارو بکنن با زندگیت تا زندگیت و بدتر نکردن یه کاری بکن پدر و مادر روی سر جادارن ولی هرچیزی بجای خودش نگفتم که بنداز بیرون ولی جدی یه فکری بکن

خب میدونه پسرانش صبح تا شب سر کارن عروس ها هم چشم دیدن مادر شوهر و ندارن

چقدر این جور پدر مادرا خودشون و سبک میکنن دیگه عزت و احترام ندارن

نمیدونم چرا حس میکنم مامانت میخواد زندگیت را خراب کنه میخواد بین تو و شوهرت دعوا بندازه ،وگرنه هیییییچ آدم عاقل و بالغی اینقدر خونه بچش نمیمونه مگه اینکه ناتوان باشه یا خونه نداشته باشه ،مامانت اصلا دوستت نداره وگرنه چرا نمیره خونه پسرش چون نمیخواد زندگی پسرش به هم بخوره

ببین خلاصت کنم تهش داغون میشیا من تقریبا دوسال مجبور شدم با پدرشوهرو مادر شوهر زندگی کنم روحی و جسمی داغون شدم فرار کردم اونقدر درد کشیدما الان یه ذره ناراحت شم بدنم واکنش نشون میده کار سنگین نکرده بودم دیسک گرفتم پاره شد دکتر گفت همش از اعصابه دیسک گردنم دارم الان خونه خودمم راحت عملم کردم خیلی خوبم الهی خدا کمکت کنه ولی خودتم باید بخوایی

چقدر مادرتون بیفکره همه ی مادرزنا فکر رابطه ی دخترشون و دامادشون هستن مادر شما داره رابطتونو خراب میکنه این مثل خواهرشوهر منه که میاد سه ماه سه ماه خونه ی خواهرش میمونه و زندگی رو بهشون زهر میکنه و بزور و با دعوا میره باید فکر اساسی کنید با شوهرتون دعوای زرگری راه بندازین و شوهرتون قهر کنه بره تو هم بگو که به خاطر شما دعوامون شد و از بودنتون معذب هست شاید به خودش بیاد

یه دعوا بزرگ سوری راه بنداز با شوهرت بهت قول میدم یه روز نمیمونه🤣🤣

عزیزم یک دعوای الکی با شوهرت کن شوهرت بگه خودتو پدر مادرت برید خونه پدرت با پدر مادرت برو بعد برگرد خونه ت از این به بعد وقتی گفت میخوام بیام دکتر بگو برن هتل بگو پول هتل و خودم و داداشم حساب میکنیم بگو شوهرم راضی نیست بیان اینجا جامون تنگه باید با بعضیا مثل خودشون پرو برخورد کنی