من چون یکی از خواهر شوهرام نزدیک خونه مامانمه مامانمو میبینه میگه بگو مثلاً من میرم خونه مامانم با دخترم برم خونه خواهر شوهرم که دخترم و ببینه چون اینجوری که هر سری به مامانم میگه انگار خیلی دلش تنگ شده من به مامانم گفتم اگه میخواد دخترم و ببینه بگو بیاد خونمون خواهر شوهرم میترسه انگار شوهرم بفهمه من میگم خوب بفهمه نمی خواد که بیرونت کنه داداشت
مشکل از شوهرمه که زود قهر میکنه و بد قهره کلا اخلاقش یجوریه منم باهاش مشکل دارم دارم بازور تحملش میکنم اصلا با خانواده خودمم قهره حتی خونه مامانم نمیاد همه جا خودم با مامانم تنها میرم یادم نمیاد که جایی با شوهرم رفته باشم مهمونی
خب باز شوهرم میفهمه یکجوری چون اخلاقش بده شوهرم و هر جا بخوام برم منو میبره نمیذاره تنها برم فقط خونه مامانم ببره آزاد میشم می تونم برم شاید نفهمه اون موقع که دیگه اینجوری به ترسش و عذابش نمیارزه
من تمام مشکلاتی که برام درست میشه باعث و بانیش شوهرمه😔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
