خاله ام طلاق داره می گیره سمت خونه مامانمینا خونه گرفت
ابجیمم خونه داره سمت مامانمینا بچه دار نشده
منم بچه ام نارس دنیا اومده شیش ماه خونه مامانمینام چون بچه نارس نگهداریش سخت مامانم نمی ذاره ببرم خونه امون !!!
مامانم مغازه دار بیشتر تو مغازه اس
خاله و ابجیم به بهانه پسرم میان مثلا کمک به من
در واقع بیشتر من مراقبت می کنم از بچه ام
این دو نفر صبحا پا میشن میرن با ماشین بابام ابجیم رانندگی می کنه تا ساعت دو ظهر
منم ناهار می ذارم چایی ظرفا رو میشورم
یهو به خودم اومدم گفتم هم دارم بچه داری می کنم هم نوکری
غروبام از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۷ شب با ماشین این ور اون ورن
من به زور ۴ ساعت میرم خونه خودم بدو بدو به شوهرم خونه ام میرسم 😖
همین ۴ ساعت هم برم خاله ام پشت سر من می گه منم دارم میرم خونه ام 🤨
یعنی یک روز نشده استراحت کنم 😣کلی هم منت می کشم برم خونه ام مهم نیست براشون شوهرم غذا بخوره یا نه ! شبا هم بخاطره بچه ام بیدارم ...
من انتظاری ندارم به بچه داری کمک کنن!!! کمک نمی کنن بدتر افتادن تو دست و
پام تازه خاله ام اونجایی که من خونه خریدم تو اون واحدش خونه خریده تا راحتتر نوکرشون شم ...