2777
2789

نمی دونم چه مرضی داره همیشه همینطوره

اون روز روز زن بود سه روز تو فکر بود منم گفتم حتما سورپرایز خاصی در نظر داره آخرش یه تومن زد کارتم

امروز سالگرد عقدمونه صبح زنگ زدم گفتم عزیزم سالگرد عقدمون مبارک گفت چراااااا گفتی صبر میکردی سورپرایز دااارم گفتم دیگه منم باید تبریک میگفتم

گفت شب میریم شام بیرون یه جای قشنگ می برمت فلان

فلان میخرم و...

الان زنگ زدم نمیای گفت دیر میرسم از اسنپ فود غذا سفارش بده تا من میام 😐😐😐😐

امیر❤️

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

به روش نمیاری؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

عب نداره ازهمینکه بهت میگه برات سورپرایزدارم هم استفاده کن تحسینش کن بگو قربونت بشم انقدحواست هس عاشقتم وقتی هی تعریف کنی ذوق میکنه سری بعدبیشترمیشه

خدا ما را هدایت می کند خدا بر امر خود غالب است خدا امر خود را به انجام می رساند خدا نور خود را کامل می کند دست خدا بالاتر از همه دست هاست خدا تنها قدرت کل هستی است رب من خداست مالک و صاحب اختیار من خداست 

چهار ساله ازدواج کردیم یه بار کادو نگرفته یا سورپرایز نکرده حداقل من دوبار اساسی براش هدیه خریدم و س ...

کوفتم نخر

این چه وضعشه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792