2777
2789

تو هستی یگانه عزیز من،که چشمانم را به جهان گشود.

مادرم،همانیست که وقتی برای اولین بار نفس کشیدنم را دید اشک شوق بر گونه اش نشست..

از دوران کودکی،هربار صدای لالاییِ آرامش بخشش را میشندیم،ناگهان بغض گلویم را میفشرد..

به یاد دارم وقتی که کودکی ناتوان بودم

وقتی از چیزی میرنجیدم،آغوش مادرم برای من امن ترین نقطه جهان بود

وقتی به چشمانش خیره میشوم،زمان مفهومش را از دست میدهد و تمام لحظات کودکی ام در چشمان معصوم و خسته اش خلاصه میشود.

وقتی ناخودآگاه قلبش را میشکستم،بغضش را فرو میبُرد و باز هم عاشقانه مرا در آغوش میکشید..

مادرم،حتی وقتی کنارم هستی

دلم برایت تنگ است..

چگونه بگویم که هر لحظه منتظرم مرا «دختر کوچولوم» صدا کنی..؟!

چگونه بگویم،هربار دیدنِ چروک های گوشه چشمانت قلبم را به لرزه می آورد؟!

چگونه بگویم صدایَت مانندِ ارکست نت های پیانو لذت بخش است؟!

مادر،قصه ای که تا ابد در قلبم جاودانه میماند..

مادر جانم،به تک تکِ موهای سفیدَت قسم،روزی را برایت رقم میزنم که خبر موفقیتم سراسرِ کوچه های دلت را چراغانی کند.

بیایید برای مادرمان وقت بگذاریم

سعی کنیم،هرچند کم

احساساتش را درک کنیم

احساساتِ مادری را که آرزوهایش را دفن کرد تا آرزوهای ما حقیقی بشود..

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

۱۷

از 20؟

ممنون

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از 20؟ممنون

آره بنظرم

آمدیم فردایی نبود آمدیم واین آخرین شعرم بود ...آنوقت چه؟؟میخواهی همین قدر دور بمانی.. همین قدر غریب همین قدر محال !؟راه بیفت و برگرد ...به فردا اعتمادی نیست !!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792