سلام خانوما من ماه آخر یه بارداری ناخواسته رو میگذرونم .دوسه روز اول فقط کارم گریه زاری وشکایت به درگاه خدابود.هرچی خواهرم ومامانم وشوهرم دلداریم میدادن نمیتونستم جلو اشکم رو بگیرم خییلی حالم بد بود البته الان تو یه تاپیکی میخوندم که بعضی دوستانم چقدر چشم انتظار یه بارداری هر چند پردردسر هستند.واز رفتار اون روزای خودم خجالت کشیدم وخداروشکر کردم
ای کاش منم ناخواسته باردارمی شدم یه دخترموطلایی گیرم می آمد من 28ساله هستم دوتا پسردارم همسرم میگه سنت بالا رفته دیگه تفاوت سنی با بچه زیادمیشه اولین زایمانم 17سالگی بود
خواهر بزرگم چله های قرآنی میگیره ختم قرآن می گیره چله حدیث کسا،،،چله دعای معراج ،،چله زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام کامل انجام میده هر کی می خواد شماره موبایلشو میدم تو واتساپ باهاش صحبت کنه
به قول مامانم الان برای اطمینان باید 2 تا کاندوم گذاشت 😓
قیافه مامانم 😏
قیافه من 😮
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند؛ شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص! اما حقیقت ندارد.. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی مان به بعد را میساختیم! "آنتوان دوسنت اگزوپری"