سلام خانوما من ماه آخر یه بارداری ناخواسته رو میگذرونم .دوسه روز اول فقط کارم گریه زاری وشکایت به درگاه خدابود.هرچی خواهرم ومامانم وشوهرم دلداریم میدادن نمیتونستم جلو اشکم رو بگیرم خییلی حالم بد بود البته الان تو یه تاپیکی میخوندم که بعضی دوستانم چقدر چشم انتظار یه بارداری هر چند پردردسر هستند.واز رفتار اون روزای خودم خجالت کشیدم وخداروشکر کردم