باید چیکار کنم ؟
ما تقریبا ی سال نامزد و ی سال عقدیم و یکم دیگ خدا بخاد عروسیمه
ببنید من نمیخام خانوادشو ازش بگیرم لطفا بد برداشت نکنید هرکسی عاشق خانوادشه مثل خودم و این قابل درکه ولی نباید این باعث بشه حواسم از همسرم و زندگی مشترکم پرت بشه درسته؟نباید این وابستگی باعث دخالت های متفرقه بشه!
منم همیشه همراهیش میکنم تو مناسبتا و خلاصه خیلی چیزا ولی خب خیلی خیلی ب خونوادش وابستست از نظر روانی و احساسی...همش دلش میخاد باشون زندگی کنه یا اصلا کوچیکترین خریدی دارم میگ با خواهرم برو با مادرم برو یا حتی کوچکترین کاری داره باهاشون مشورت میکنه
ی برادر داره البته مجرد ک اون کاملا برعکسه میره سفر حتی گوشیشم خاموش میکنه ک کسی زنگ نزنه و مزاحمش نشه حتی خارج از کشور میره و اصلا به کسی وابسته نیست