شوهرم ۳ ماه با خانواده ش قهر بود
یعنی همه چی عالی بود همه چی بحثای الکی اعصاب خوردی هیچی نداشتیم فقط بحثای زنوشوهری میکردیم سریع حل میشد
بعد اساس کشی داریم با شوهرم گفتم من دیگه اینجارو دوس ندارم از اینجا بریم و کاملا خودش قبول کرد
بعد دیدم دیروز نظرش عوض شد دیدم ۹ دقیقه با خواهرش حرف زد ۹ دقیقه با مامانش حرف زد یعنی خدا لعنتشون کنه نبودن بهترین زندگی رو داشتیم🥺🥺🥺🥺🥺
از خونه مادرشوهرت اثاث کشی میکنین؟
مشترک نشینی باهاشون؟
آخه تو توی خونه میخای زندگی کنی ،میره با اونا مشورت میکنه؟ کرم از خود درخته...بگو من شریک زندگیتم همه باید برا زندگی من تصمیم بگیرن جز خودم؟
بهترین راه حل اینه که اجازه بدی شوهرت خودش تصمیم بگیره
۳ ماه باهاشون قهر بود اصن همه چی میگم عالی بود همه چی
حتی باهم حرف زدیم برای جا به جایی گفت باشه از اینجا میریم دیروز بعد چند مدت ۹ دقیقه زنگ زد به خواهرش ۹ دقیقه به مامانش اصن نمیدونم چیشد یهو دگرگون شو گفت نه اولویت اینجاس
