سلام
من واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم حالم اصلا خوب نیست من از بچگی بدون اینکه چیزی بدونم خود... میکردم وقتی هم فهمیدم چیه بدتر شد تا الان ک 15 سالمه نمیدونم چ غلطی بکنم واقعا دیگه نمیکشم بعضی وقتا از چشم مامانم میبینم چون تا دو سال پیش شاغل بود و درکنار پدرم کار میکرد بنده خدا همش به فکر خوشبختی و کم نیاوردن من و خواهرم بود وقتیم خونه بود از شدت خستگی حوصله مارو نداشت و حواسش زیاد به من نبود آموزش جنسی به من داده نشد نمیدونم چه انتظاری از من داشت کنجکاوی باعث شد به فضای مجازی رو بیارم و اتفاقای خوبی برام نیوفتاد هنوز یادش میفتم گریم میگیره از بس که خانوادم تا منو ببخشن طردم کردن
حالا که خواهرم داره بزرگ میشه و 10 سالشه من حسابی حواسم بهش هست اما دلم برای خودم میسوزه که مامانم نه چیزی بهم یاد داد نه حواسش بهم بود
با اینحال همیشه بهترین مدرسه بودم و هستم و مدرسه تیزهوشان درس میخونم و خیلی تلاشگر اما این فکر و کار مثل خوره به جونم افتاده هربار توبه میکنم بازم برمیگردم نمیدونم چکار کنم حس میکنم خدا با من قهره
من خیلی دختر بدیم همه از بیرون فکر میکنن من دختر خوبیمم اما نمیدونن تو خونه چه کار میکنم😭😭😭