ببین هرچند وقت یه بار یه حس عجیبی رو تجربه میکنم
نمیتونم کامل و دقیق توصیفش کنم اما اینارو میتونم بگم
یه حسی انگار احساس میکنی روحت از جسمت جدا شده
احساس میکنی وقت مرگه و الان عزرائیل و میبینی
اما هیچ وقت به اون مرحله نمیرسه
یه حسی انگار بین دنیا و مرگه
انگار وسط این دوتا موندی.
همیشه اینجوری می شدم اما امروز خیلیییییی شدید بود.
به گریه افتادم حتی به مادرم گفتم مردم
نگفتم دارم میمیرم گفتم مردم
خدا سر کسی در نیاره حس خیلی بدیه
کامل هم نمیتونم توصیف کنم
بالاترین توصیف اینه که انگار تمام وجودت میفهمه که موقع مرگه و وقت اجل رسیده( به مرحله آخر رسیدی) حالا این وسط یه کاری برای عزراییل پیش اومده گذاشته بعدا بیاد جونت و بگیره و دوباره انگار برمیگردی به دنیا و اون حس از بین میره