2777
2789
عنوان

به نظرتون علل طلاقم منطقیه

223 بازدید | 51 پست

سه سال عقد و چهار ماه زندگی مشترک داشتم شب عروسی بدلیل استرس و ترس نتونستم باکره موندم البته شروع رابطه بدون پیشنوازی بود و استرسی شدم ، تو زمان عقد دعوا و دلخوری زیاد داشتیم تعامل و حل مشکل در زندگی ما نبود رفتن پیش مشاور نبود هیچ جوره سازگاری نداشت همیشه از حل مشکل فراری بود دهن بین دهن لق و وابسته به خونواده بود خونوادش انگار یه بچه دوساله سپردن دست من ، دست بزن نداشت ولی فقط عذاب روحی میداد اهمیت نمیداد بهم مریض میشدم توجه نمیکرد بهم خسبس بود نه یه زنگی نه. پیامی جوری رفتار میکرد که اعتماد به نفسم میومد پایین ، اولویت خونوادش بودن من کاره نبودم دار و ندارشو بعد عقد کرده بود به اسم خونوادش و من بعد دوسال فهمیدم ، نه حق اظهار نظر داشتم فقط باید تابع حرف پدر و مادرش بودم سر عروسی گرفتن یه اداهایی در آوردن خودم تحصیکرده و از خونواده نسبتا خوب از هر لحاظ ولی جوری رفتار میکرد که انگار من هیچ نکته مثبتی نداشتم بدلیل باکره موندنم عذاب وجدان دارم چون واژینیسموس،خفیف دارم ولی من تا اون شب از این مشکلم خبر نداشتم و دست خودم نبود نذاشت برم سراغ درمان ، یه آدم غد و لجبازی بود الان هیجده ماهه اومدم خونه پدرم چون تحمل کاراش برام ممکن نبود سر هر بحثی میگف برو طلاق بگیر دیدم زندگی ارزشی نداره و این آدم بعد پنج سال ده سال قراره چه رویی نشون بده چیزی به نام اصلاح رابطه و تلاش نبود با کمک وکیل رای طلاق گرفتم و یه جورایی ناراحتم تو این مدت که خونه پدرم بودم نه دنبالم اومد نه واسطه و تمکین قانونی خواست گفت طلاقت نمیدم تا علاف بمونی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بعضیا چه بیشرفن

ببین تو بگو از اول میل جنسی نداشته و الانم نداره

من باکره ام و هرچی بلدی

ترس خودتو بزن گردن اون همینطور که اون تو زرنگی بوده توام جدا شو ....اگه چیزی به نامش نیس توافقی جدا شو چاره ای نیس

دلشاد هستم...💍

نمیخوام کارشو توجیه کنم اما نود درصد مردای ایرانی رفتار با خانوم رو بلد نیستن

کم کم تو گذر زمان یاد میگیرن اونم اگه خانم توضیح بده رفتارش رو با خواسته هاش رو

اگه همسرت هرز نمیپره یا دست بزن نداره برگرد و ی فرصت دیگه بده

از طرفی ازدواج چیزیه که نیاز به مشورت فراوون داره اون حس امن بودنو از شما نگرفته که رفته سراغ خانوادش

مردا مثل ما نیستن حس نمیکنن زیاد باید حتما توجیه بشن

از طرفی رابطه توی عاطفه و محبت خیلی موثره


تکیه گاه دارم و خودش گف من همینی ام که هستم خودتو خسته نکن

خب پس زودتر این دندون لق رو بکش

یه صلوات برای آرامش دل مامانم بفرستید؛)به امید روزی که بیام اینجا بنویسم آرزوم برآورده شد! بالاخره رفت...

بعضیا چه بیشرفنببین تو بگو از اول میل جنسی نداشته و الانم نداره من باکره ام و هرچی بلدی ترس خودتو بز ...

والله سرد مزاج بود من تو این چن سال چیزی به نام تحریک شدن و ارضا شدنو تجربه نکردم ولی تحمل کردم تا اینکه شب عروسی نشد شاید اگه بلد بود من باکره نمیموندم

نمیخوام کارشو توجیه کنم اما نود درصد مردای ایرانی رفتار با خانوم رو بلد نیستنکم کم تو گذر زمان یاد م ...

منم حس امن بودنو ازش نمیگرفتم ،واقعا فکر میکنی نصیحت یا حرف زدن تاثیر داشت روش ؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792