انقدددد لجباز و رو حرف خودشه که حالم داره دیگه بهم میخوره
سر انگشتر نامزدیم دوسش نداشتم انقد گفت وای خیلی خوبه خیلی قشنگه ک گفتم اره
تهشم یه بار گفت اگ دوسش داشتی بگیریم
دیگ با اینک به دلم نبود گفتم اره
سر کوسن مبلا هرچی گفتم این رنگ خوب نیس گفت نه خوبه ،اخرش ک اومد دید ریده باید عوض کنه
سر تخت باز همینجوری فیلم دراورد
حالام سر ارکست عروسی میگم یارو صدا عرعرخر میده میگه نه خوبه من جشن این رفتم تو داری بهونه دیجی میگیری
کلا عادتشه من میگم نه اون با تعریفا بیخود ذهن منو بخوره و حرف خودشو به کرسی بنشونه
ک من کوتاه بیام
تهشم بگه من ک گذاشتم به عهده خودت
خودت گفتی خوبه
بعد فقط،من بشینم حرص بخورم که اینو دوس نداشتم