سلام دوستان من با شوهرم حدود یکسالی قهر بودیم سر مسائلی ک قبلا گفتم . شوهرم خودش تنها خونه فامیلاش میرفت . بعد آشتی کردیم و من باردار شدم . و بخاطر مشکلات بارداریم یک ماه خودم بستری بودم و دو ماه بچم . تو این مدت فقط یکبار مادر همسرم تلفنی حالمو پرسید اما اصلا خواهر شوهرام به روی خودشون نیوردند . تا عقد یکی دیگه از خواهرای همسرم شد . برای نامزدی ک منو نگفتن شوهرم خودش رفت برای عقد هم به شوهرم گفته بودند زنت هم بیاد منم گفتم نمیام تا خود مادرشوهرم بهم زنگ زد ک بیایین و منتظریم منم روشو زمین ننداختم و رفتم . تا رفتم مادر شوهرم خوب بود ولی خواهر شوهرام به شدت باد بودند منم اصلا محل نذاشتم حتی برای بچم هم تبریک نگفتن ... نا گفته نمونه ک خوهر شوهر من هم زایمان ک کرد چون ما قهر بودیم منم بهش تبریک نگفتم .. حالا شوهر خواهر شوهرم زنگ زده ما رو دعوت کرده تولد بچش . یه بار به شوهرم زنگ زده یه بار به خودم و اینم بگم تو این چند ماه مدام شوهر خواهر شوهرم بهم زنگ میزد و جویای حالم بود حالا بنظرتون برم تولد یا نه ..
خودم راغب نیستم چون میدونم خواهر همسرم دوباره کم محلی میکنه