خالم میکفت اینبی مهره حرف نمیزنه..اینده نکر نیست..فلانه...ولی خب طرف هم خونه خرید همماشین..دیکه نمسدونممنظور خالمجی بودش.شوهر من پسر داداشش ثیشه.
یعنی شوهرخاله سابقم میشه عموی شوهرم.
حتی همین الانم میشینه پشت سر شوهرم بد میکه.میکه اینام اخرش طلاقه.
صفحه میزاره...نمیدونمچه مرگشه منکه باهاش قطع رابطه کردم...هیچ وقت نفهمیدم چرا پیله زندگی مامیکنه...اللنم ک رابطه نداریم اما همش از مامانم میپرسه زندکیم جطوره