اون خیلی نازک نارنجی بود😂
دستشو پیچ دادم بعد زدم تو شکمش افتاد زمین 😂
یهویی نبود کارم تعادلشو از دست داد افتاددستش پیچ خورده بود زیرش شکسته بود🤗
خوبش کردم قشنگ یادم میاد دلم خنک میشه اونقد زدمش اومدم خونه پنجه دستم باد کرده بود😂😂
اون شب بابام میگفت خدا ی چیزی دونسته تورو پسر نکرده