پدر بزرگم وضعش خوب بود اما هر ۴ تا عمه ام خواستگاراشون کم و بدرد نخور بودن آخرشم با معتاد و بی مسئولیت و زن باز ازدواج کردن
از سر ناچاری که بهشون نگن ترشیده
قیافه شونم خوبه
یکی از شوهر عمه هام تا حالا خرید خونه نرفته همه چی روی دوش عمه امه
عموهامم وضع شون خوبه دختر عمو هام همه خواستگاراشون پسرای بی خاصیت که فقط دنبال پولن بودن و آخرشم با همونا ازدواج کردن و الانم دارن عذاب میکشن
یکی دو تا شونم طلاق گرفتن چون پسره انقدر خورد ولی چشم و دلش سیر شد ول کرد رفت
دختر عموهامم قیافه معمولی و خوبی دارن
هیچ کدوم از دخترای طایفه مون خوشبخت نمیشن
همه مون انگار پسرا رو عروس میاریم که نازشو بکشیم و خرجشو بدیم