2777
2789
عنوان

بیاید ی خاطره ترسناک تعریف کنم

165 بازدید | 20 پست

چند وقت پیش نشسته بودم تو اتاقم من دوتا داداش دارم یکی ۸ ساله و یکی ۵ ساله

داداشم که ۸ سالشه صدا اومد از پذیرایی که درو باز کرد اومد تو خونه اومده ش تو اتاقم ، داداش کوچیکمم تو پذیرایی خوابیده بود اومده بود سر صدا میکرد لامپو روشن میکرد و خاموش میکرد رفت سمت داداشم که بیدارش کنه سر و صدا میکرد اذیتش میکرد که بیدارش کنه اصن حالتاش عادی نبود عصبانی شدم رفتم دعواش کنم دیدم هیچ جا نیست فک کردم رفته تو حیاطمون دیدم در خونه از سمت من قفله زنگ زدم به مامان بابام گفتن داداشم اومده خونه ما رو اذیت کرد بعد الان خونه نیست مامانم گفت ما رفتیم داداشتو از مدرسه بردیم بیرون اصن خونه نیومده بوده از ترس داشتم سکته میکردم

تا حالا همچین چیزی براتون اتفاق افتاده ؟

آنان که نوای موسیقی را نمیشنیدند ان که میرقصید را دیوانه میپنداشتند

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

طبیعیه

الان چیش طبیعی؟؟؟

خخخخخ

امروز ۲شهریور۱۴۰۳ ساعت ۱۶و۳۰دقیقه اولین لگدزدنای نی نیمو فهمیدم الهی قربونش برم دخترنازم نفس مامان  خدایا مسافرکوچولوموسپردم بخودت بسلامت ب مابرسون  
الان چیش طبیعی؟؟؟خخخخخ

همینجوری، خواستم اسی نترسه 😅

بادا هم اکنون ذهن و تنم.. از خدا معجزه ای میخوام در حد خدا بودنش ۹۹۹ 🍀۷۴۱۵۲۰ خدایا شکرت بخاطر نیرو و توانی که در جسم و ذهن و روحمان قرار دادی ۸۸۸ ♥️

ترسیدم

ساعت ۶ عصر بود تا خانواده ام خودشونو برسونن روانی شدم یکی دو ساعت طول کشید تا برسن خونه داداشم بغل کرده بودم بردم تو اتاق درو قفل کردم تا بیاد هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه یکی اینو یبار هم ی خانومی بود تو خونه هر جا میرفتم پشت سرم میومد شبا صدای گریه هاش ولم نمیکرد

کاری باهام نداشت ولی مدام گریه میکرد بعضی روزام بهم نگاه میکرد

آنان که نوای موسیقی را نمیشنیدند ان که میرقصید را دیوانه میپنداشتند

اره ، برای منم پیش اومده


چجوری بود برای تو ؟

کسی هم که براش اتفاق نیافتاده باشه باور نمیکنه من سر این خیلی اذیت شدم ی زن هم تو خونمون بود که فقط من میدیدمش شبا گریه میکرد

آنان که نوای موسیقی را نمیشنیدند ان که میرقصید را دیوانه میپنداشتند

آره دقیقا آدم شب میترسه ولی الان فقط میگم چه باحال 😂

اصن باحال نبود برام خیلی وحشتناک بود

آنان که نوای موسیقی را نمیشنیدند ان که میرقصید را دیوانه میپنداشتند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز