خانما دیشب ته کیفم یه 2 هزارتومنی بود گفتم نه میشه باهاش چیزی بخری نه هم میشه بدی به یه نیازمندی ،خلاصه انداختم تو سطل آشغال ، شوهرم اومد خونه دستشو شست بعد دستمال اورد دستشو خشک کرد و رفت که بندازه سطل یهو گفت چرا این دوتومنو انداختی دور میدونی من چقدر زحمت میکشم تا دوتومن دربیارم .
گفتم خب باشه این پولو ببر مغازه ببین چی میدن بهت عصبی شد گفت همین دوتومنارو جمع کنی خودش خیلی میشه گفتم دیگه نه دوتومنی هست نه هم من با این جمع کردنا به حایی میرسم
حالا مینداختی صدقه
خخخخ
منم میندازم آشغالی
صدقه میکردی لاقل
سطل آشغال؟😐💔
میگفتی صدقه اش کردم،ولی واقعا دیگه هیچی نیست الان یه نون بربری ۱۵هزارتومن
منم امروز چن تا پیدا کردم صدقه میندازم
همون دوتومن رومیدادی فقیر بهتربودتاسطل اشغال ناشکری میکنی خدامحتاج همون۲تومن میکنتت
شوخی میکنی که پول رو انداختی اشغالی دیگه؟!
نمیگم باهاش چیزی میشه خرید. ولی حداقل میشد انداخت توی صندوق صدقات
آتیشش میزدی
منم اینقد بدم میاد ازین پولای خورد به درد نخور
آشغالی نباید میانداختی
ولی قهر کردن هم درست نیست
همین پولای به ظاهر ناچیز جمع میشه و یه گوشه کارو میگیره
مینداختی صندوق صدقات
هر دوتون عجیبین حالا چرت امداختی بیدون میزاشتی گوشه ی کیفت بمونه یا صندوق صدقات مینداختی
