اصلا راضی نیستم برم
مه یاس خییلی وقته یک لباس مجلسی خریده بچه م هیجا نپوشبده یکسره میگه اگه کوچیک بشه من نپوشم من گریه میکنم
دلم میسوزه بچه یکسره توی یک اتاق کوچیک و محیط کارگاه کلافه شده دلش شادی میخاد
از ظهر میگه بابا من تو خانما میرقصم تو توی آقاها برقص